حکمرانی الگوریتمی

حکمرانی الگوریتم شامل قوانین و شیوه‌های ساخت و استفاده از الگوریتم‌های فناوری‌های به کار رفته در هوش مصنوعی می‌شود که برای هدفی خاص طراحی شده‌اند. حکمرانی صرفاً یک منشور یا مجموعه‌ای از اصول اخلاقی نیست، بلکه مبتنی‌بر تمام اقداماتی است که باید انجام شود، تا اطمینان حاصل گردد که الگوریتم مدنظر به درستی کار می‌کند و از هرگونه ارتکاب اشتباه مانند تبعیض تکنولوژیک یا عدم انطباق با قوانین، مصون است. اجرای قانون و ارزیابی انطباق دائمی الگوریتم ‌ها نیازمند یک سیستم قضایی است.

به عقیده کارشناسان، حکمرانی الگوریتمی باید میان‌رشته‌ای و دربرگیرنده علوم مختلفی مانند جامعه‌شناسی، سیاست و مردم‌شناسی باشد. همچنین باید ذی‌نفعان مختلف یک پروژه، از جمله کاربران نهایی را به یکدیگر مرتبط کند و سطح درک آن‌ها از فناوری و علم الگوریتم و همچنین حقوق، تعهدات و وظایف آن‌ها در رابطه با الگوریتم مدنظر را در بربگیرد. حکمرانی الگوریتمی باید دو رویکرد هم‌زمان را فعال کند:

  • رویکرد تاریخی از بالا به پایین، که کمیته راهبری یا مدیران پروژه را قادر می‌سازد، بهترین شیوه‌ها و کاربرد آن‌ها را اعمال و اجرا کنند؛
  • رویکرد پایین به بالا که کارکنان شرکت یا کاربر نهایی را قادر می‌سازد، به صورت مستقیم (از طریق مشارکت عملی و ملموس در پروژه) یا غیرمستقیم (مثلاً با جمع‌آوری بازخورد کاربر) در اجرای روان پروژه، از راه‌اندازی و توسعه تا استقرار، مشارکت داشته باشند.

در نهایت، حکمرانی الگوریتم های هوش مصنوعی باید به گونه‌ای اجرا و ارزیابی شود که بتواند، برای همه ذی‌نفعان طراحی، تهیه یا استفاده از الگوریتم قابل درک باشد. لازم به ذکر است، حتی خود کد منبعی که الگوریتم در آن برنامه‌ریزی شده است نیز باید ذیل حکمرانی الگوریتمی قرار بگیرد. به طور کلی باید کد منبع، تمام مجموعه داده‌های استفاده شده و معیارهای مورد استفاده برای آموزش الگوریتم های هوش مصنوعی شفاف شوند.

در حال حاضر، جدای از منشورهای اخلاقی توسعه هوش مصنوعی قابل اتکا، تعداد کمی از ذی‌نفعان، مدل حکمرانی الگوریتمی خود را تنظیم کرده‌اند. برخی تلاش‌ها در گذشته ناموفق بوده‌اند به عنوان مثال، کمیته اخلاق هوش مصنوعی گوگل در سال ۲۰۱۹ متوقف شد و نخستین منشور هوش مصنوعی مایکروسافت در سال ۲۰۱۷ پذیرفته نشد. علاوه بر این، در مقطع کنونی، تعداد بسیار محدودی از مطالعات آکادمیک به ارائه مدل‌های حکمرانی الگوریتمی اختصاص دارند و بیشتر آن‌ها درباره داده‌ها یا به طور کلی در خصوص اهمیت اخلاق در هوش مصنوعی هستند.

به نظر می‌رسد که اقدامات بالادستی حقوقی در زمینه حکمرانی الگوریتمی برای ذی‌نفعان ضروری است. به عبارت دیگر، پیشرو بودن در قانون‌گذاری، مزایای زیادی دارد که پیش‌بینی پیامدهای اخلاقی فناوری های جدید ، جلوگیری از دعاوی پرهزینه ، اجتناب از لطمه به شهرت و خوشنامی ، افزایش اعتماد ذی‌نفعان ، تمایز از رقبا با افزایش جذابیت و ایفای نقش فعال در تعامل با نهادهای قانون‌گذار اروپایی ، از جمله آن‌هاست.

مدل‌های بسیاری وجود دارند که می‌توانند، با صنعت ، نحوه فعالیت شرکت‌ها و یک نوع پروژه الگوریتمی خاص سازگار شوند. متخصصان بر این باور هستند که به جای اتخاذ یک مدل باید ساختاری کلی برای تشکیل پایه‌های حکمرانی اتخاذ شود. این ساختار باید شامل چندین مرحله از یک پروژه برای طراحی یا تهیه یک الگوریتم، از مرحله ایده‌پردازی تا مرحله به‎‌کارگیری باشد. همچنین مراحل تجاری و مشخصات فنی، قدرت محاسباتی و مصرف انرژی در آموزش الگوریتم و اجرای آن را دربرگیرد. همه مراحل جمع‌آوری داده‌ها، برنامه‌نویسی رایانه‌ای و آموزش الگوریتمی، اعتبارسنجی و استقرار الگوریتم و آزمایش‌های پس از استفاده، ارزیابی و ارتقای سطح درک فنی نیز باید توسط ذی‌نفعان لحاظ گردد. در ارزیابی خطرات هوش مصنوعی و مخاطرات علمی، فنی، اخلاقی و اعتباری مرتبط با الگوریتم‌ها ، باید میزان مخاطرات متناسب با پیشرفت فرآیند حکمرانی محاسبه شود. منشورها و اصول خوب باید ذیل ساختاری که حکمرانی الگوریتمی بر آن‌ها استوار است، تهیه شوند تا هرگونه ابهام و نکته درباره پروژه را پوشش دهند. در چنین شرایطی، وجود یک کمیته اخلاق داخلی یا خارجی می‌تواند، به افزایش اطمینان نسبت به اجرای صحیح فرآیند حکمرانی الگوریتمی کمک کند. محاسبات قابل تبیین، روش‌های آماری مورد استفاده برای کنترل یا استخراج منطق عملیاتی الگوریتم، باید به صورت سیستماتیک پیش (روی مجموعه‌های داده)، در حین و پس از آموزش مدل‌ها اعمال شوند. این محاسبات خطر بروز خطاها، باگ‌ها یا سوگیری‌های الگوریتمی را در مبدأ تبعیض‌های فناورانه به‌طور چشمگیری کاهش می‌دهند.

دکتر عباس خداپرست

حکمرانی مردمی

با گسترش مردم سالاری بعد از دهه 1990 در جهان، موضوع حکمرانی و مردم سالاری بیشتر مورد توجه واقع شد و این موضوع اهمیت یافت که چطور می توان حکمرانی را به سمت مردمی شدن پیش برد. مردمی سازی حکمرانی به تلاش های جنبش های اجتماعی و نهادهای غیردولتی برای خلق فضاهای جدید مشارکتی در کلیه عرصه های حکمرانی اشاره دارد که این مشارکت منجر به تغییر و شکل دهی مجدد به رویه های حکمرانی می شود. مردمی سازی حکمرانی تلاش دارد قدرت عمومی را مجددا سازماندهی نماید و از طریق طرح های مشارکتی نهادی که مردم محور است از تسلط نخبگان متنفذ محلی جلوگیری کند. بدنه اصلی مردمی سازی حکمرانی بازشدن ساختار نهادهای حاکمیتی به مشارکت مردمی، جامعه مدنی محلی و جنبش های اجتماعی است که از طریق نوعی حکمرانی مشارکتی، سیاست های محلی-ملی به درستی تدوین شده و فضاهای حیاتی جامعه در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، آموزش حفاظت می شوند. مردمی سازی حکمرانی وابسته به حزب و گروه خاصی نیست بلکه نوعی تعمیق دموکراسی با رویکرد اجماع عمومی در تمامی عرصه های کنش اجتماعی-سیاسی و اقتصادی است.

مفهوم حکمرانی، طرحی از اداره و مدیریت را طرح می کند که مردم و نهادهای مردمی به انحا و الگوهای مختلف در فرآیند خطمشی گذاری عمومی به شکل نهادینه شده ای به مشارکت گرفته می شوند. مفهوم مردمی به عنوان یک قید تأکیدی و جنسی از مشارکت عامه مردم در اداره هست که در این متن ابعادی از آن توضیح داده می شود. در یک تعریف از حکمرانی مردمی، توجه به آگاهی، اراده و منابع مردم در حکمرانی و تسهیل شکوفاسازی ظرفیت و توان های متنوع مردم و نهادهای مردمی از طریق مشارکت آنها در اداره و پیشرفت کشور است. در حکمرانی مردمی بایستی این اراده وجود داشته باشد که به صورت واقعی نه نمایشی قدرت تصمیم گیری و اداره در چارچوب معین و مشخص مردم سالاری دینی به مردم اعطا شود. حکمرانی مردمی را باید به صورت چرخه هایی در نظر گرفته که محور اصلی آن تعامل و درگیرسازی شهروندان با کشورداری است. تعامل از گفتگوی چهره به چهره آغاز می شود و تا همکاری در اجرا و نظارت ادامه پیدا می کند.

قرآن کریم هدف از ارسال رسل و نزول هدایت الهی در قالب کتاب و وحی را اقامه قسط و عدالت با مشارکت اجتماعی مردم بیان می کند. امیرالمومنین(ع) نیز در نهج البلاغه از مردم به عنوان ستون دین یاد کرده و حاکمان دینی را به توجه و پرداختِ مسائل عامه و همراهی با مردم توصیه می کند . در اسناد بالادستی کشور، مردم نقش مهم و اساسی در نظام سیاسی و کشورداری دارند و یکی از امتیازات و تمایزات اصلی حکمرانی در ایران با دیگر نظام های رایج دنیا، توجه به نظر مردم و به میدان آوردن مردم در عرصه حکمرانی و کشورداری است. در این رویکرد، از آفات نظام های بنا شده بر استبداد فردی و حزبی یا برآمده از نفوذ سرمایه سالاران، از غرق شدن در وادی مادیگری و اباحی گری و دور افتادن از معنویت، تبری جسته می شود و تقابل و تضاد معنویت با مردم گرایی در عمل تخطئه می شود.

آزمایشگاه حکمرانی داده

رویارویی بازار و حاکمیت همواره در عرصه‌های مختلف با چالش‌هایی برای هر دو نهاد همراه بوده است. آزمایشگاه داده و حکمرانی در راستای پیوند میان بازار و حاکمیت با محوریت حل مسائل عمومی کشور و تبدیل زمینه‌های تعارض و تقابل به صحنۀ توسعه و هم‌افزایی، می‌کوشد با حمایت از بخش خصوصی و در نقش کارآفرین‌سیاستی، حاکمیت را از تصدی‌گری به نوآوری در سیاست‌گذاری، از حمایت‌گرایی سنتی به حمایت‌گرایی هوشمند و از فناوری‌هراسی به مزیت‌گرایی داده‌محور رهنمون سازد و از این رهگذر، شیوه مواجهه حاکمیت با چالش‌های برآمده فناوری‌های نوظهور در عصر دیجیتال را بهبود بخشد و نسبت به تحولات پی‌درپی در عرصۀ فناوری هشیار سازد. در چارچوب نظری ما بازیگر اصلی این تحول کلان‌داده است و پیاده‌سازی هم‌زمان دو رویکرد حاکمیت داده و حکمرانی داده‌محور و فراهم‌ساختن بستری مناسب برای خلق ارزش دائمی هم در بخش خصوصی و هم در بدنه حاکمیت می‌انجامد.

معماری سازمانی و حکمرانی

معماری سازمانی با رویکرد حکمرانی

معماری سازمانی فرآیندی است که توسط آن سازمان‌ها زیرساخت‌های فناوری اطلاعات را برای همسویی با اهداف کسب و کاری همراستا و سازماندهی می‌کنند. این استراتژی‌ها از تحول دیجیتال، رشد فناوری اطلاعات و نوسازی فناوری اطلاعات به عنوان یک بخش پشتیبانی می‌کنند.

معماری سازمانی (enterprise architecture) فرایند تجزیه و تحلیل، طراحی، برنامه ریزی و اجرای تجزیه و تحلیل سازمانی برای کسب موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار است. معماری سازمانی به کسب‌ و کارها کمک می‌کند تا پروژه‌ها و سیاست‌های فناوری اطلاعات را برای دستیابی به نتایج کسب‌ و کار مورد نظر و حفظ روندها و فناوری های برهم زننده صنعت با استفاده از اصول و شیوه‌های معماری، ساختار دهی کنند، فرآیندی که به نام برنامه‌ریزی معماری سازمانی (enterprise architectural planning) نیز شناخته می‌شود.

معماری سازمانی توصیفی از سیستم های موجود در سازمان است. هر سازمانی سیستم های زیادی دارد که برخی از آنها بسیار رسمی و مهم می باشند و برخی دیگر غیر رسمی و کم اهمیت هستند و در هیچ سند رسمی توضیح داده نشده اند. معماری سازمانی سیستم هایی را توصیف می کند که سازمان را بصورت یک ساختار زنده و پویا نشان میدهد. توانایی طراحی، توسعه، یکپارچه سازی و استفاده از گونه های مختلف سیستم های سازمانی، مبنای کارآمدی سازمان است.

معماری سازمانی مفهومی است که به مواردی همچون ایجاد نقش ها در سازمان و فرآیندها در سازمان می پردازد تا بتواند به ورودی ها و نتایج و خطوط گزارش رسمی در سازمان برای اهداف مدیریتی رسیدگی کند.

به طور سنتی، انتظار می رود واحد منابع انسانی نقش مهمی برای معماری سازمانی ایفا کند و برای جایگاه منابع انسانی به عنوان شریک تجاری کسب و کار (Human resource business partner)، معماری سازمانی بسیار مهم است زیرا HRBP می تواند مشاوره منظمی را در این حوزه به رهبران و مدیران کسب و کار ارائه دهد.

مدل های زیادی برای توصیف معماری سازمانی وجود دارد. کلاسیک‌ترین آن‌ها مدل ستاره‌ای توسط جی گالبریث و توصیف معماری سازمانی S7 شرکت مک‌کینزی هستند.

مدل ستاره ای گالبریث 5 عامل مهم معماری سازمانی کارآمد را شرح می دهد:

استراتژی
ساختار
فرآیندهای تجاری و پیوندهای جانبی
سیستم های پاداش
مدیریت منابع انسانی

مدل معماری سازمانی 7-S مک کینزی 7 عامل معماری سازمانی موفق را توصیف می کند:

استراتژی
ساختار
سیستم ها
کارکنان
سبک
مهارت ها
اهداف فوق العاده / ارزش های مشترک

در هر دو مدل، مسئولیت عظیمی بر عهده منابع انسانی است، زیرا در هر دو مدل، نقش منابع انسانی قابل توجه است و تأثیر بسزایی در معماری سازمانی و عملکرد کارآمد کل سازمان دارد. مزیت رقابتی همیشه با معماری سازمانی برنده شروع می شود و منابع انسانی به عنوان شریک تجاری (HRBP) یک بازیگر کلیدی در تنظیم چنین معماری سازمانی است.

تیم منابع انسانی باید تئوری طراحی سازمانی را درک کند زیرا می تواند نقش مفیدی در ایجاد و طراحی معماری جدید داشته باشد. بدون داشتن تئوری معماری سازمانی، توصیه های داده شده فقط بر اساس احساس درونی افراد است و مشتریان داخلی سازمان نمی توانند به آنها احترام بگذارند.


اهداف معماری سازمانی
معماری سازمانی بر اساس الزامات کسب و کاری سازمان هدایت می‌شود. به چگونگی جریان اطلاعات، مدل کسب و کار و فناوری کمک می‌کند. این فرایند به یک اولویت برای مشاغلی تبدیل شده است که سعی می کنند با فناوری های جدید مانند راهکارهای ابری، اینترنت اشیا، یادگیری ماشینی و سایر روندهای نوظهور که باعث تحول دیجیتال می شوند، همگام شوند.
بر اساس بدنه دانش معماری سازمانی یا EABOK، «این چارچوب با موفقیت افراد، داده‌ها و فناوری را ترکیب می‌کند تا دیدی جامعی از روابط متقابل درون یک سازمان فناوری اطلاعات را نشان دهد».
این فرآیند توسط تصویر جامعی از کل یک شرکت که از دیدگاه مالک، طراح و سازنده آن ایجاد شده است، هدایت می شود. برخلاف سایر چارچوب‌ها، این ساختار اسناد رسمی را شامل نمی‌شود. در عوض، براساس چارچوب EABOK، به ارائه دیدگاه جامع تری از شرکت تاکید شده است.
یک استراتژی برنامه ریزی معماری سازمانی (EAP) خوب، آخرین نوآوری ها را در فرآیندهای تجاری، ساختار سازمانی، سیستم های اطلاعاتی و فناوری ها در نظر می گیرد. همچنین شامل زبان استاندارد و بهترین شیوه‌ها برای فرآیندهای کسب و کاری، از جمله تجزیه و تحلیل هایی است در نتیجه آن فرآیندها می‌توانند در سراسر سازمان یکپارچه یا حذف شوند. هدف نهایی هر استراتژی EAP بهبود کارایی، به موقع بودن و قابلیت اطمینان اطلاعات کسب و کاری است.

تشخیص ساختار معماری سازمان
منابع انسانی به عنوان شریک تجاری باید مسئول تشخیص ساختار سازمانی باشد. بسیار اهمیت دارد که تصمیم گیری در مورد معماری سازمانی بصورت تیمی صورت پذیرد. زیرا معماری سازمانی محدودیت ها و محدوده را برای تیم تعیین می کند. وقتی معماری ارائه نمی شود، نتیجه می تواند یک هرج و مرج کامل را به همراه داشته باشد.
معماری سازمانی، تیم را به استفاده از دیدگاه بلندمدت و عدم تصمیم گیری کوتاه مدت سوق می دهد. تشخیص ساختار معماری سازمانی مشابه فرآیند حسابرسی مالی است. وقتی فرآیند حسابرسی در یک ساختار مشخص تعریف شده است، بنابراین حسابرسان به شدت از قوانین و رویه های داده شده پیروی می کنند.
تیم باید روند تشخیص سازمانی را دنبال کند و باید چارچوب درستی را برای معماری جدید سازمانی تنظیم کند یا شکاف‌های موجود در معماری فعلی را شناسایی کند.
تشخیص ساختار معماری سازمانی به تنظیم چارچوب مناسب برای موفقیت استراتژی کسب و کار کمک می کند. مدیریت در تمام زمینه های مهم معماری سازمانی اهداف درستی را تعیین می کند زیرا سازمان می تواند موفقیت را در بلندمدت حفظ کند.

معماری فرایند سازمانی آن چیزی است که به صورت مکتوب و یا به شکل نمودار، زنجیره های ارزش و فرایندهای کسب و کار را ارائه داده و توسط واحدهای مختلف سازمان اجرا می شوند. این فرایندها شامل فرایندهای اصلی، پشتیبانی و مدیریتی می باشند. معماری فرایند سازمانی به صورت شفاف بیان می کند که یک ارزش در کجا ایجاد شده و فرایندها، تنظیمات، استراتژی‌ها، اهداف و ساختارهای سازمانی مرتبط با آن کدامند.

در تعریفی دیگر از معماری سازمانی داریم :
معماری سازمانی در معنای عمومی و ساده آن ساختار و طراحی سازمان با نگاهی کل نگر است. در یک تعریف دقیق تر و انتزاعی تعریف معماری سازمانی:
شناخت مولفه ها و اجزاء سازمان،
شناخت وظایف هر مولفه
و سپس شناخت ارتباط بین مولفه ها و اجزا ء سازمانی
با یکدیگر و با محیط بیرونی است .

سازمان‌های امروزی موجودات پیچیده ای هستند که توصیف فنی جنبه های مختلف سیستم‌های اطلاعاتیِ آنها نیازمند به کارگیری معماری خاصی است که معماری سازمانی خوانده می شود.
معماری سازمانی می‌تواند به منظور توصیف وضعیت موجود (معماری وضع موجود) یا وضعیت مطلوب (معماری وضع مطلوب) به کار رود. معماری سازمانی مجموعه ای است از نقشه های فنی، نمودارها، و مستنداتی که به منظور تعریف ماموریت‌ها، اطلاعات لازم جهت انجام ماموریت‌ها، فناوری های مورد نیاز جهت انجام ماموریت‌های فوق، و فرایندهای انتقالی لازم جهت راه‌اندازی فناوری‌ های جدید در پاسخ به تغییرات ماموریت‌ها، بکار گرفته می‌شود.

معماری سازمانی شامل معماری وضع موجود، معماری وضع مطلوب، و یک طرح انتقالی است.

انواع معماری سازمانی عبارتند از:
معماری حرفه
معماری داده ها
معماری سیستم‌های اطلاعاتی
معماری فناوری

همه معماری‌های فوق تحت تاثیر راهبردهای ماموریتی و فناوری اطلاعات سازمان‌ها هستند.

به موارد فوق لایه های معماری نیز اطلاق می شود.

معماری حرفه : هدف این معماری، شناسائی و توصیف حوزه های ماموریتی، خطوط ماموریتی، و وظایف سازمانی است
معماری داده ها : دومین سطح از معماری سازمانی محسوب می‌شود که به منظور توصیف سرفصل‌های اطلاعاتی، مدل‌های منطقی داده‌ها، و مدل‌های فیزیکی داده‌ها بکار می‌رود.
معماری سیستم‌های اطلاعاتی: سومین سطح از معماری محسوب شده و به منظور توصیف فرآیندهای کاری، سیستم‌های اطلاعاتی، برنامه های کاربردی، و روش‌های تعامل سیستم‌ها به کار می رود.
معماری فناوری: آخرین سطح از معماری محسوب شده و شامل مدلهای مرجع فنی ، و استانداردهای فنی است که باید در سطح سازمان(یا دولت) رعایت شوند.

مزایای معماری سازمانی
معماری سازمانی می تواند از طراحی و سازماندهی مجدد پشتیبانی کند، به ویژه در طول تغییرات عمده سازمانی، ادغام یا اکتساب. همچنین برای ایجاد نظم و انضباط بیشتر در سازمان با استفاده از استانداردسازی و تجمیع فرآیندها استفاده از معماری سازمانی برای ثبات بیشتر بسیار مفید است.
معماری سازمانی همچنین در توسعه سیستم، مدیریت و تصمیم گیری فناوری اطلاعات و مدیریت ریسک فناوری اطلاعات برای حذف خطاها، خرابی های سیستم و نقض امنیت استفاده می شود. همچنین می‌تواند به کسب‌ و کارها کمک کند تا ساختارهای پیچیده فناوری اطلاعات را هدایت کنند یا فناوری اطلاعات را برای سایر واحدهای تجاری قابل دسترس‌تر کنند.

بزرگترین مزایای برنامه ریزی معماری سازمانی عبارتند از:

  1. امکان همکاری بازتر بین دپارتمان IT و دیگر واحدهای کسب و کاری
  2. گسترش توانایی کسب و کار برای اولویت بندی سرمایه گذاری ها
  3. آسان‌تر کردن ارزیابی معماری موجود در برابر اهداف بلندمدت
  4. ایجاد فرآیندهایی برای ارزیابی و تهیه فناوری های جدید
  5. ارائه نمای جامع از معماری فناوری اطلاعات به تمام واحدهای کسب و کاری خارج از فناوری اطلاعات
  6. ارائه یک چارچوب معیار برای مقایسه نتایج با سایر سازمان ها یا استانداردها

مدیر مالی و حکمرانی شرکتی

در حکمرانی شرکتی یک مدیر مالی کارآمد با تعریف راهبردهای مناسب در راستای حکمرانی عمومی و شرکتی، بصورت همزمان؛ سرمایه فعلی شرکت را افزایش داده و همچنین بدهی‌های سازمان را مدیریت می‌کند. اولین هدفی که از مدیر مالی بر اساس مدل های حکمرانی انتظار می‌رود؛ تعیین ساختار سرمایه شرکت بر اساس اطلاعات و تحلیل‌های موجود و بصورت پیش نگر می باشد و از این فعل باید مهارت های مدیر مالی در راستای بهینه سازی امور مالی، استفاده شود.

مدیریت پنهان در حکمرانی شرکتی

حلقه مفقود در عرصه سیاست گذاری کلان شرکت ها معمولا به شناسایی و مدیریت (و نه جلوگیری و منع) چرخه های پنهان اطلاعات و طبقه بندی اجرا باز می گردد. دیر زمانی است که پهنه عملیات پنهان با تحولات فنی ، تغییرات محیط و تفکرات حاکمیتی دچار فراز و فرودهای چندی گردیده است اما این رخدادهای در انجام ماموریت های این چنینی نتوانسته اختلالی ایجاد نماید شاید سطح عملیاتها در نگاه اول کاهش یافته باشد اما با ریزبینی تحلیلی به این نکته خواهیم رسید که چرخه اجرا و مدیریت عملیات پنهان هوشمند و سیستمی گردیده و جنبه پنهانکاری آن به شدت افزایش یافته است . بهره وری مثبت از عملیات پنهان در گرو مدیریت سیستمی و مدلی در انجام این فرآیند بوده و همواره وابسته به دانش و مدل روز مدیریتی در گردش اطلاعات و فرایند می باشد.

فرآیند رسیدن به مفهوم عملیات پنهان در خصوص واژه های عملیات پنهان ، اقدام پنهان ، عملیات مخفی ، اقدام مخفی اتفاق نظر داخلی و خارجی در ادبیات اطلاعاتی و اجرایی سازمان ها وجود نداشته است اما اگر به بررسی عملیات و اقدام پنهان پرداخته شود، مشخص خواهد گردید که وجه تمایز این گونه اقدامات در پنهان بودن آن می باشد در حالی که در عملیات و یا اقدام پنهان هر دو وجه آشکار و پنهان و حتی وجه سوم (ترکیبی ) به چشم می خورد بنابراین در نگاه اول عملیات و اقدام پنهان یکی فرض می گردد. در واقع با انجام عملیات پنهان می خواهند رفتار هدف مورد نظر را تغییر داده و در راستای اهداف و منافع محیط یا سازمان مجری عملیات قرار دهند. مدیریت عملیات پنهان نیز وظایف کلی مدیریت را بر عهده دارد و با توجه به نوع کار آن انجام می پذیرد عملیات پنهان برای این که به هدف خود برسد لازم است به صورت دقیق و طبق برنامه اجرا گردد ولی همان طور که مشخص است انجام وظایف توسط نیروی انسانی و کارکنان ارتباط تنگاتنگی در رسیدن به اهداف دارد لذا ایجاد انگیزه در این نیرو و نحوه مدیریت آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد.

عدالت در حکمرانی

در باب تعریف عدالت در حکمرانی سوالی برای من مطرح شد که اینگونه به آن پاسخ دادم:

من موضوع عدالت را یک پارامتر حیاتی در هر تحلیلی می دانم و آن را چتر معرف شناسی هر موضوعی می دانم. لازم می دانم در این باب ابتدا به موضوع تعریف عدالت توجه نماییم.

راغب اصفهانى در مفردات مى گوید: عدل و عدالت به معناى مساوات است, تقسیم کردن به طور مساوى عدل است و در روایت آمده است: آسمان وزمین بر عدالت بنا شده اند, بدین معنا که اگر یک رکن از چهار رکن جهان بر دیگرى زیادتر یا کمتر شود جهان نظم خود را از دست مى دهد. شیخ طوسى در معناى آن چنین مى گوید: عدالت در لغت این است که انسان احوال متساوى و متعادلى داشته باشد. علامه طباطبایى در باب عدالت چنین گفته است: عدالت این است هر نیرویى هر حقى دارد به حق خود برسد و در جایى که شایسته است قرار گیرد.

اما از نظر من بخصوص در حوزه حکمرانی و زیر مجموعه خطمشی گذاری زیباترین و خوش ساخت ترین تعریف از عدالت در کلام امیر المومنین حضرت علی (ع) در مقایسه عدل و سخاوت تجلی پیدا می کند، آنجا که از آن حضرت پرسیدند: عدالت بهتر است یا سخاوت؟ ایشان در پاسخ فرمودند: عدالت هر چیزى را در جاى خود قرار مى دهد و سخاوت آن را از جهتى که دارد بیرون می آورد. عدالت رهبرى همگانى است و سخاوت عارضه اى است محدود، پس عدالت شریف ترین و بهترین این دو صفت است.

می توانیم جابجایی این دو مفهوم را در جای جای تحلیل های عامه مردم، در رفت و آمدهای سیاسی جهت تصمیم گیری و تصمیم سازی های ملی و حتی پروپاگانداهای سیاسی ببینیم. جهت درک بهتر موضوع چند مثال ساده اشاره می کنم:

الف: پلیسی یک موتور سوار پیک را جهت عبور از چراغ قرمز جریمه نمی کند و یک پورشه سوار را بدلیل ایستادن روی خط تقاطع جریمه می کند. این موضوع در دید عامه نوعی اعتراض به سرمایه داری و رانت عمومی است که باعث تجمع ثروت در عده ای خاص شده است. اما در معنای صحیح آن خروج از عدالت اجتماعی بوده و خود امر صلبی نا متقارن است.

ب: کارمندی جهت کمک به یک نیازمند غذای ناهاری به مستمند نزدیک دفتر اداره در ساعت اداری می رساند و این امر موجب تاخیر در پاسخ به ارباب رجوع به مدت پانزده دقیقه می شود. البته ارباب رجوع نیز این کمک را ستایش می کند و از این امر ناراحت نیست. در یک دور اجتماعی ارباب رجوع ذکر شده خود باید پاسخ فرد دیگری را بدهد و این امر یک رابطه چند جانبه را به تاخیر می اندازد. پس هرچند عمل اجتماعی فوق مطلوب و بلکه لازم است اما نوعی خروج از عدالت (عدالت فردی) می باشد.

ج: از فرزند شهیدی که در یک منطقه دور دست زندگی می کرد، شنیدم که می گفت: سهمیه بندی کنکور عین بی عدالتی است، ما که فرزند شهید هستیم باید مانند یک مرکز نشین، صاحب آموزش مناسب شویم و نه سهمیه کنکور، شایستگی در آموزش مطلوب است و نه سهمیه پراکنی. زیرا اگر من سواد کافی نداشته باشم حق ندارم جای یک فرد با سواد را بگیرم. این سخاوت قانونی به نوعی خروج از عدالت آموزشی است.

حال بر میگردم به اصل موضوع که خواستگاه عدالت است. ابتدا باید در هر امری عدالت را در محدوده و قلمرو آن حرکت تعریف نمود و سپس اقدام به فعالیت کرد. در سه مثال بالا سه نوع عدالت؛ فردی، اجتماعی و قانونی در حوزه آموزش، مورد چالش قرار گرفت که مخاطب آن از طیف مجری تا قانون گذار و مردم عادی را شامل می شد. ابتدا باید توجه کنیم که عدالت به معنای حس خوب و لذت بردن از یک موضوع نیست بلکه به معنای صحیح آن؛ قرار گرفتن حق در جایگاه حق است چه به سود مجری باشد و چه به ضرر آن، زیرا حق امری نسبی نیست که با اکثریت تعریف شود. با توجه به کلمه حق و ارتباط مستقیم آن با عدالت، لازم است حق هر ذی حقی در هر موضوع خطمشی و یا تصمیم سازی در ابتدا تعریف شود تا تبیین عدالت در آن سرفصل ممکن گردد.

در اینجا لازم می دانم به موضوع حکمرانی اشاره کنم، آیا حکمرانی به واسطه غلبه اکثریت امری عادلانه است؟ پاسخ به این سوال نیز در فعل امیر المومنین حضرت علی (ع) در زمان پذیرش حکومت (امری جدا از موضوع امامت، که امری الهی است) ظاهر و روشن است، آنجا که سیل عظیم مردم را دلیل پذیرش حکومت می دانند.

تاثیر منفی شرکت های دولتی بر حکمرانی اقتصادی

شرکت های دولتی یا خصوصی - دولتی؛ شرکت‌هایی که قابلیت واگذاری ندارند، به‌طور معمول وظایف متعدد خدمت‌رسانی برعهده داشته و بر مبنای سوددهی تاسیس نشده‌اند؛ از سوی دیگر سرمایه لازم برای ایجاد آنها به حدی کلان بوده که هیچ ابر سرمایه‌گذاری توانایی تشکیل آنها را نداشته و در عین حال رانت‌های گسترده‌ای در میان آنها پخش می‌شود که اگر نظارت سختگیرانه واحدهای نظارتی نباشد، احتمال فساد هم زیاد است. برای ایجاد چنین تشکیلاتی دولت باید قدم اول را بردارد؛ هر چند این شرکت‌ها برای پیشبرد امورات مردم ایجاد شده‌اند اما بدون راهبرد خاص، زیان آنها کار را به جایی می‌رساند که با تحمیل کسری بودجه، کار را بر همان مردم سخت می‌کند.
#حکمرانی #حکمرانی_اقتصادی #شرکت_دولتی #اقتصاد #مردم

درک حکمرانی در کمسیون های دولت

نظر به آنکه هر فعلی در امر حکمرانی ترکیبی از قاعده و عمل می باشد و در کشور ما قاعده در فعل دولت امری سیاسی بر اساس تفکر جریان قالب در دولت است؛ بهتر است در این موضوع به تعریف "امر سیاسی" توجه داشته باشیم که هر عمل سیاسی یا به هدف تغییر وضع موجود صورت می‏پذیرد یا به هدف حفظ آن انجام می گیرد. هر گاه میل و آرزو معطوف به حفظ وضع موجود باشد، منظور آن است که از تغییر در جهت بدتر شدن جلوگیری شود؛ و هر گاه میل به تغییر باشد، منظور آن است که تغییراتی در جهت بهتر شدن حاصل آید. پس تمام اعمال سیاسی به وسیله مفاهیم بهتر شدن و یا بدتر شدن، هدایت می‏شوند.امّا مفهوم تصور بهتر یا بدتر، در واقع تعمق در باره امر"خوب" یا "خِیر" است و در واقع این آگاهی به امر خِیر است که تمام اعمال ما را هدایت می‏کند.
پس در قاعده گذاری در چهارچوب مفاهیم حکمرانی که در اینجا تفصیر آن به خطمشی نزدیکتر است و از سویی همانطور که در متون آموزشی و عملی ذکر آن رفته است؛ سیاست پشتوانه خطمشی گذاری است، می توان به مفهومی کلیدی که به نظر اینجانب برای کمسیون های دولت مهم است، رسید و آن درک امر خوب؛ "خِیر" از دیدگاه سیاسی دولت است و با توجه به آنکه دیدگاه سیاسی در دولت های "اصلاح طلب و اصول گرا"، "راست و چپ" و یا به هر نام دیگری در پارادوکس های مختلف تفصیری متفاوت دارد. پس می توان گفت برنامه ها در افق کوتاه مدت حداقل 4 ساله و در افق بلند مدت حداکثر 8 ساله خواهند بود زیرا ممکن است "خِیر" امروز، "شَر" فردا باشد و یا بالعکس.
لذا بهترین و سودمند ترین امر در نگاه حکمرانی با سویه جایگاه دولت؛ تفکیک امر خطمشی از نگاه سیاست زده تعبیر کننده "خِیر" و "شَر" است که می تواند نگاه کمسیون های دولت را بصورت عام به منفعت عامه که همانا رسالت اصلی دولت ها است، هدایت نماید. حضرت امیر المومنین امام على (علیه‌السلام) می فرمایند: اَلعَجزُ مَعَ لُزومِ الخَیرِ خَیرٌ مِنَ القُدرَهِ مَعَ رُکوبِ الشَّرِّ؛ ناتوانىِ همراه با خِیر بهتر از توانمندىِ در خدمت شَر است. دانایى، ریشه همه خوبى ‏ها و نادانى ریشه همه بدى ‏هاست.
به نظر اینجانب، کمسیون های دولت، این امکان را دارند که پا را فراتر از عرف های تعریف شده خدمت در دولت گذاشته و این فعل زیربنایی را با مجموعه از برنامه های مدون در حوزه حکمرانی اجرایی نمایند که خود گامی اساسی در جهت نزدیکتر شدن "حکمرانی دولتی ها" به "حکمرانی اسلامی" باشد. حضرت امیر المومنین امام علي(علیه السلام) در بخشی از عهد نامه مالک اشتر(نامه ۵۳ نهج البلاغه) به نکته مهمی می پردازد كه در حيات امروز بشر و شكل گيرى حكومت ها، اثرش از هر زمان آشكارتر است، مى فرمايد: "بايد محبوب ترين كارها نزد تو امورى باشد كه در جهت رعايت حق از همه كامل تر و از نظر عدالت شامل تر و از نظر رضايت عمومى مردم جامع تر باشد".
#حکمرانی #کمسیون_دولت #مردم #امر_سیاسی #سیاست #دولت

حکمرانی منابع انسانی و مهندسی انتخاب فرد در پیشرفت شغلی

معمولا در کشور ما "مهندسی انتخاب" به عنوان یک موضوع سیاسی مطرح می شود. اما بیشترین میزان "مهندسی انتخاب" در نظامات اداری و بر اساس اصل شایسته سالاری روی می دهد. موضوع این امر انتخاب "فرد مورد نظر" در یک روال قانونی و اما بصورت غیر قانونی می باشد.

در این روش در یک چانه زنی برد-برد ابتدا فردی که باید در پست سازمانی مورد نظر قرار بگیرد انتخاب می شود و سپس جهت تطهیر این انتخاب با استناد به اصل شایسته سالاری از یک روال قانونی معمولا "مصاحبه کاری" استفاده می شود. بهتر است جهت موفقیت در ادامه پیشرفت شغلی مقداری با این روش آشنا شویم:

ما انسان‌ها در تصمیم‌گیری نقص داریم و سازمان ها، مدیران، بیزنس‌ها، رسانه ها و... این موضوع را شناخته و بصورت سیستماتیک از آن استفاده می‌کنند و دقیقا در جایی که فکر می‌کنیم در حال تصمیم گیری هستیم در دام "مهندسی انتخاب" افتاده ایم.

آنها چطور از مهندسی انتخاب استفاده می کنند و تصمیم‌سازی می کنند:

  1. استفاده از گزینه های پیش فرض: به‌جای اینکه به طرف مقابل بگویند فلان چیز رو میخواهید یا نه، بگو اون چیز هست و اگر نمیخواهید اعلام کنید.
  2. اثر تاخر در تبلیغات: بعد از حادثه پلاسکو میزان فروش بیمه آتش‌سوزی به‌طور قابل توجهی افزایش یافت و پس‌از گذشت زمان به حالت قبل برگشت. بیشترین فروش بیمه‌نامه سهم شرکت‌های بیمه‌ای بود که در آن ایام کمپین تبلیغاتی در حال اکران داشتند.
  3. استفاده از اثر گله‌ای: مردم عاشق ایستادن در صف هستند، وقتی با یک جای شلوغ مواجه می‌شوند فکر می‌کنند اگر به سادگی از آنجا عبور کنند ممکن است چیزی را از دست بدهند. به این موضوع "ترس فومو" گفته می‌شود.
  4. گزینه حداقل تلاش: ذهن افراد همیشه به‌دنبال انتخاب راحت‌ترین راه است؛ به عنوان مثال اگر فروشنده لباس هستید و مشتری شما بین دو گزینه مردد شده است، شما برای فروش گزینه پرسودتر، بگویید هر دو بهتون میاد ولی این یکی رو الان میتونی ببری و دومی رو باید فردا بیای بهتون بدهم چون این نمونه صرفا برای پرو می باشد.

نسل جوان معیار حکمرانی نوین

حکمرانی نو را می توان بازگشت به اصول مترفی قانون اساسی و توجه به آزادی‌ها و نیازهای نسل جوان دانست. حرکت ها و فعالیت های اجتماعی نسل جوان مثبت یا منفی؛ به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی، دارای علل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که هر یک از این عوامل نیازمند گفت‌وگو و ریشه‌یابی است. قطعا استفاده، بهبود و حل این موضوعات و ایجاد آرامش پایدار در جامعه، مستلزم شناخت دقیق از ماهیت این جنبش نسلی و اجتماعی، و بررسی علل مختلف آن است. این جنبش باید شناخته شده و سپس آسیب‌شناسی شود و در جهت حل مشکلات و پاسخگویی به مطالبات مردم به ویژه جوانان اقدام شود.

باید توجه داشت که نقطه آغاز حل مسئله، ایجاد فضای گفت‌وگو در جامعه و بهره‌گیری از دیدگاه‌های نخبگان و دلسوزان جامعه است. به این منظور باید اقداماتی نظیر نهادینه کردن آزادی بیان، ایجاد فرصت عادلانه برای بیان نظرات جوانان در عرصه‌های مختلف، استفاده از ظرفیت‌های مراکز علمی و پژوهشی برای یافتن راه برون‌رفت از این وضعیت و تشویق جوانان به مشارکت فعال در گفت‌وگو صورت گیرد. می توان گفت این گفت‌وگو و مفاهمه است که می‌تواند باعث حل مشکلات کشور شود، افکار را به هم نزدیک کند و به حکمرانی و حاکمیت کمک کند تا از مشکلات مردم آگاه شود. بنابراین باید فضای گفت‌وگوی آزاد را در کشور فراهم کنیم تا اندیشمندان و جوانان از اینکه نظرات سازنده و گاهی تند خود را بیان می‌کنند، بیم‌ و هراس نداشته باشند.

به یاد داشته باشیم که گفت‌وگو تنها چیزی است که می‌تواند جایگزین خشونت شود. منازعات داخلی و خارجی را می‌توان با گفت‌وگو به حداقل رساند. باید گفت‌وگوی ملی و وحدت‌بخش جایگزین خشونت و درگیری‌ها شود، منازعات داخل حاکمیت به تعامل و مفاهمه ملی تبدیل شود.

در این مهم بر اساس نظریه حکمرانی؛ نقش نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای کشور در زمینه شکل‌گیری فرهنگ گفت‌وگو بسیار مهم است. می توان گفت همکنون زمان بازنگری در برخی روش‌های صداوسیماست. رسانه ملی باید این واقعیت را بپذیرد که بیش از نیمی از مردم کشور از شبکه‌های مجازی استفاده می‌کنند و این رسانه به دلیل عدم توجه به مطالبات کف جامعه، هر روز بیشتر از گذشته در حال از دست دادن جایگاه خود است. یکی از ویژگی‌های حکمرانی خوب، تعامل با مردم و شناخت نیازهای آنان است. به علاوه توجه به آزادی‌های مورد اشاره قانون اساسی نیز یکی از مواردی است که منجر به شکل‌گیری حکمرانی نوین خواهد شد. اصل سوم قانون اساسی کشورمان حقوق مردم را مشخص کرده است، و در این مهم می توان آن را مبنا قرار داد.

می توان گفت حکمرانی نو یعنی بازگشت به اصول مترفی قانون اساسی و توجه به آزادی‌ها و نیازهای نسل جوان داشته باشیم. گفت‌وگو شرط شکل‌گیری حکمرانی نو است. نقطه آغاز هر تحولی، گفت‌وگو و مفاهمه است. اگر حاکمیت و مردم درک متقابلی از یکدیگر نداشته باشند و زبان یکدیگر را متوجه نشوند، هرگز نمی‌توان به وحدت ملی رسید.

عباس خداپرست

#حکمرانی #نظریه_حکمرانی #حکمرانی_نوین #حکمرانی_خوب #حکمرانی_نو #عباس_خداپرست #حاکمیت #گفتگو #جوان #جامعه #abbas_khodaparast

حکمرانی هوشمند راهی بسوی شهروند محور نمودن دولت ها

حکمرانی مفهوم متداول در مدیریت عمومی یا مدیریت دولتی می باشد و با توجه به قدمت آن، مفهومی جدید نیست. نظریه حکمرانی دارای انواع مختلفی است که حکمرانی هوشمند به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آنها شناخته شده است. حکمرانی هوشمند رویکردی است که برای حکومت‌های شهروندمحور دارای قابلیت‌هایی چون توسعه سرمایه انسانی، زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات و شهروندی فعال؛ مشارکت عمومی، و نوآوری فناورانه، سازمانی و سیاسی و... را فراهم می‌سازد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه‌ها و شاخص‌های حکمرانی هوشمند در راستای مشارکت و همکاری مؤثر شهروندان است. ویژگی‌های مهمی در حکمرانی هوشمند ازجمله؛ آینده‌نگری، نوآورانه بودن و خردمحوری می توان اشاره کرد که حکومت‌ها با عطف به چنین جنبه‌هایی می‌توانند زمینه و بستر لازم برای همکاری و مشارکت شهروندان را ایجاد نمایند.

از این نظر حکمرانی هوشمند (Smart Governance) بکارگیری فناوری و نوآوری برای تسهیل و پشتیبانی از تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی پیشرفته توسط دولت‌مردان است. این مفهوم در کنار مفاهیمی مانند حکمرانی خوب، دولت هوشمند و شهر هوشمند قرار دارد و ماحصل تحول دیجیتال در سطج کلان مدیریت دولتی است. سرعت تحولات و تغییرات فناوری اطلاعات و ارتباطات حتی پیش‌بینی آینده نزدیک را دشوار کرده است. حکمرانی و شیوه حکومت نیز از این تحول مصون نیست و به‌گونه‌ای که اینک حکمرانی هوشمند تنها را پیش‌روی دولت‌ها و حکومت‌ها است. منظور از حکمرانی هوشمند ارائه بستری برای مدیریت یکپارچه امور شهر می‌باشد. این بستر باید ارائه دهنده خدمات و تعاملات بین اجزاء شهر در راستای رسیدن به مدیریت دولتی کارا و اثربخش است.

مهمترین ابزار مؤثر در این زمینه استفاده از فاوا (شامل زیرساخت‌های ارتباطی، سخت‌افزار و نرم‌افزار)، بهره‌گیری از فرآیندهای هوشمند و تصمیم‌گیری مبتنی براطلاعات می‌باشد. تعامل و مشارکت کلیه عوامل خصوصی، دولتی و حکمرانی شهر از الزامات دستیابی به حکمرانی هوشمند است. توسعه بعد حکمرانی هوشمند، با توجه به ماهیت بنیادی آن در بنای شهر هوشمند، زمینه‌ساز توسعه دیگر ابعاد هوشمندی نیز می‌شود. نظر به اهمیت موضوع در این مطالعه به تشریح حکمرانی هوشمند و اصول و مبانی آن پرداخته می‌شود.

عناصر اصلی حکمرانی هوشمند :

  • اداره کردن هوشمند: به‌معنای سرمایه‌گذاری عمومی در فناوری برای ارتقای شفافیت و پاسخگویی در بین نهادهای عمومی در سطح محلی و ملی و بهبود عملکرد آنها است. این عنصر به‌طور معمول با برنامه‌های اصلاح مدیریت عمومی و مدرنیزه کردن دولت در ارتباط است.
  • ارائه خدمات هوشمندی: سرمایه‌گذاری عمومی در فناوری برای ارتقای کارایی و شفافیت نهادهای عمومی در ارائه خدمات عمومی در تمامی بخش‌ها است. این عنصر با برنامه‌های اصلاح مدیریت عمومی، حکمرانی محلی و دسترسی به عدالت مرتبط است.
  • مشارکت هوشمندی: سرمایه‌گذاری عمومی در فناوری برای ارتقای تعامل بین نهادهای عمومی و شهروندان در جهت بهبود سیاست‌گذاری و ارائه خدمات و فعالیت‌های عمومی است. این عنصر شامل سه سطح ارائه اطلاعات به شهروندان، مشاوره با شهروندان و گفتگو بین دولت و شهروندان است. این عنصر به‌طور معمول با برنامه‌های پاسخگویی عمومی، تقویت جامعه مدنی و تقویت سیستم پارلمانی و مجلس در ارتباط است.

امروزه حکمرانی هوشمند عامل اصلی و تعیین کننده موفقیت هر سازمان و دستگاهی شناخته می‌شود. هدف آن سیاست‌گذاری و اجرای برنامه‌های دولتی و بخش عمومی است. کشور و به تبع آن شهرها نیز به عنوان یک سیستم و نظام اجتماعی پیچیده ومتنوع، نیازمند به مدیریت سازمان یافته‌ای هستند. این نظام برای تعیین و دستیابی به اهداف و هماهنگی فعالیت‌ها و در ابعاد و عرصه‌های گوناگون الزامی است. حکمرانی هوشمند در شهرها، هنوز در ابتدای سیر تکاملی خود بوده و تابه امروز، اکثر برنامه‌های کاربردی از جمله خوشه‌های نوآوری و فناوری‌های دیجیتالی همچنان، در حال توسعه هستند. لذا توجه و به کارگیری الگوهای متناسب، از جمله عواملی هستند که بایددر راستای افزایش حداکثری منافع دولت‌های هوشمند و شهرهای هوشمند، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، لحاظ گردند.

الگوهای استاندارد برای سرمایه‌گذاری در خصوص زیرساخت‌ها، اغلب برای چالش‌های فراروی یک حکمرانی هوشمند کافی نیستند. بنابراین اتخاذ الگوها، مدل‌ها، رویکردهای جدید بر پایه نیازها و اولویت‌های گوناگون جوامع مختلف، امری ضروری است. این می‌تواند در راستای چگونگی هوشمندسازی مؤثر واقع گردد. زیرا عوامل حیاتی در شکل گیری حکمرانی هوشمند میتوانند ظرفیتی برای نوآوری و مدیریت عدم اطمینان در آینده سرشار از نامعلومی‌ها را رقم بزنند. هدف اصلی حکمرانی هوشمند بهبود فضای مشارکتی و با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات، همکاری میان مردم و دولت است. حکمرانی هوشمند اقدامی است که میتواند موجب رضایتمندی تمامی اجزای حاضر در یک جامعه شود. حکمرانی هوشمند باعث می‌شود که، همه ارکان نظام در ارتباطی پایدار مسائل کشور را به نحوی منظم و سریع انجام دهند. اکنون رشد جمعیت در کلان شهرها و وجود بحرانهای گوناگون، مدیران و دولتمردان را به سمت هوشمندسازی در همه ابعاد و ارکان جامعه سوق داده است.

عباس خداپرست

#حکمرانی #هوشمند #حکمرانی_هوشمند #عباس_خداپرست #مدیریت_عمومی #مدیریت_دولتی #حکومت #حکمران #abbas_khodaparast

حکمروایی و دموکراسی رادیکال در انتخابات ریاست جمهوری

در حال حاضر که کشور درگیر موضوع انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری بدلیل از دست دادن رئیس جمهور منتخب در سانحه هوایی است، بهتر است به بحث تعریف دموکراسی در ساختار حکمروایی نظری داشته باشیم. بر اساس رویکردهای حکمروایی و تعریف دموکراسی کثرت گرای رادیکال لاکلائو و موفه، این مدل؛ راهی برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشه ذاتی درباره زندگی سیاسی می باشد؛ راهی که در آن قدرت های پراکنده، هژمونی های موازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی که توانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آنهـا را به گفتمـان هژمـونیک تبـدیل نماید. اما آنچه در این دموکراسی رادیکال پراهمیت جلوه می نماید آن است که در نتیجه توسعه فرهنگی ناشی از پست مدرنیسم و بازی های گفتمانی باید تفاوت و تکثر موجود در جامعه در شکل رقابتی خود حفظ شود. بصورت راهبردی بر خلاف دنیای واقعی، درون فضای مجازی امکان تحقق چنین رقابتی فراهم می گردد. از اینرو افراد در معرض انتخاب می توانند با ایجاد تعادل هژمونی بر اساس فضای رادیکال دموکراسی مجازی با کاهش قدرت سلبی فضای واقعی، از این موضوع استفاده نمایند و رقیب خود را در تنگنای برابری قرار دهند. تنگنایی که معمولا انحصار کنندگان قدر از آن بیزار هستند. در این حالت بر اساس نظریه حکمرانی؛ رادیکال دموکراسی مجازی توانایی بسیاری برای تاثیرگذاری در زندگی اجتماعی و سیاسی، افراد در شرف انتخاب دارد. فرضیه بر این است که فضای مجازی اینترنت با ویژگی های منحصر به فردی نظیر ابرمتنی، ابرشبکه ای، کنش تعاملی و تمرکززدایی قدرت رسانه ای که به وسیله دو ویژگی امکان دست یابی به هویت مجازی و امکانات تخصصی و فنی غیر انحصاری اینترنت تضمین می گردد، توانایی شکل دهی به یک انتخاب عمومی فارق از توانایی هژمونی سازی بر اساس قدرت مالی، سازمانی و فردگرایی را دارد. بر این اساس می توان با ایجاد یک فرایند قالب "حکم رانی" بر فضای مجازی نوعی تعادل سیستماتیک به سمت انتخاب حداکثری در یک ساختار تکثرگرا ایجاد نمود که فرد منتخب نه بر اساس هژمونی که بر اساس توان مدیریت فضاهای متکثر که لازمه فردی با ویژگی ریاست جمهوری است انتخاب شود.

عباس خداپرست

#حکمرانی #حکمروایی #انتخابات #انتخاب #دموکراسی #دموکراسی_رادیکال #ریاست_جمهوری #ایران

حکمرانی و سیاست

در نظریه حکمرانی سياسي سه اصل بنيادين انسان سياسي، مفاهمه سياسي و فن حكمراني از مسائل فكربرانگيز محسوب ميشوند. اين سه اصل تاكنون كمتر به مقياس خرد و منطق سياسي سنجيده شده اند و اغلب در گفتار و نوشتار مي آمدند و نيامده رخت بر مي بستند بدون اينكه در آنها تفكر جدي صورت گرفته باشد.

در اين تفكر هريك از اين موضوعات به نحوي مورد توجه قرار گرفتند و در حد امكان تلاش شده كه از پنهاني هاي آنها رمزگشايي صورت گيرد. به ويژه طرح مدل مفاهمه سياسي در فن حكمراني به تناسب نوآمدتر بوده و با دو طرح انسان سياسي و فن حكمراني تعميق بيشتري يافته است.

امروزه هرچند تفكر در آنها كاري سخت دشوار است، ولي چاره اي جز انديشيدن در قلمرو هريك وجود ندارد. اين ضرورت با لزوم ديگري درآميخته كه براساس آن مفاهمه تفهمي از سياست بنيادين، انسان سياسي و فن حكمراني مورد نياز شده است. با اين رويكرد سياست مفاهمه اي در فن حكمراني دنبال ميشود تا اين فن با محتواي سياست مفاهمه اي براي انسان سياسي نافع شود. زيرا هدف از حكمراني در جامعه سياسي براي اداره امور انسان سياسي است و اگر منافع انساني تأمين نشود دليلي براي حكمراني يا حكمروايي وجود ندارد.

#حکمرانی #نظریه_حکمرانی #حکمروایی #عباس_خداپرست #مفاهمه #سیاست #abbas_khodaparast

حکمرانی

حکمرانی از دو بخش "حکم" و "راندن" تشکیل شده است. در واقع "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می باشد. مفهوم حکمرانی جهانی روز به روز رایجتر و بر پیچیدگی معنای آن افزوده شده است. حکمرانی خوب نیز به مثابه مقوله ای که از دیرباز در بحث از کارآمدی حکومت ها مطرح بوده است، در سال های اخیر بار دیگر مورد توجه و تدقیق قرار گرفته و به یک معنا در مشروعیت بخشی دولت ها نقش اساسی ایفا کرده است. اگر جامعه ای دارای نهادهای سیاسی، حقوقی و اداری باشد که امکان وضع و اجرای سیاست هایی را فراهم می آورد، حکمرانی خوب یک مساله مهم است. این نشان می دهد که در بسیاری از موارد، حکمرانی خوب تنها به ویژگی های خاصی از نهادهای دولتی اشاره نمی کند، بلکه به تعامل دولت ها با بخش های مختلف بخش خصوصی نیز اشاره دارد و می تواند توسط دولت به تنهایی تولید شود، اما در بسیاری از موارد نیاز به همکاری با سازمان های تجاری یا داوطلبانه وجود دارد. مفاهیم حاکمیت قانون، دموکراسی و حکمرانی خوب سنگ بنای دولت مدرن هستند. این سنگ بناها ساختار دولت و نهادهای آن، موقعیت نهادهای دولتی و شهروندان و هنجارهای روابط بین دولت و شهروندان را تشکیل می دهند. اینها تا حدی مفاهیم همپوشانی هستند، اما عناصر متمایز را می توان شناسایی کرد. حاکمیت قانون با ایده مبانی حقوقی اقدامات دولت و لزوم حمایت از حقوق اساسی شهروندان آغاز می شود. دموکراسی به حاکمیت قانون عمق می بخشد و به ویژه به شفافیت و مشارکت شهروندان اهمیت می دهد. حکمرانی خوب نه تنها در مورد توسعه بیشتر حکومت قانون و دموکراسی است، بلکه شامل آن نیز می شود.

حکمرانی و رسانه

رسانه ها نقش مهمی در بازتاب حکمرانی و حکومت دارند. بر اساس نظریه حکمرانی؛ امروزه رسانه ها نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و حکمرانی دارند. در این بین داشتن مهارت نقد و تحلیل پیام های رسانه ای اهمیت بسزائی در تقویت حوزه و گفتگوی عمومی دارد. شش نقش عمده می توان برای سواد رسانه ای در حکمرانی در نظر داشت:

  1. ارتقای شهروندی فعال و آگاه است؛ چون سواد رسانه ای مهارت هایی نظیر تفکر انتقادی، حل مساله، استقلال شخصی و مهارت های ارتباطی و اجتماعی به افراد می دهد. این مهارت ها زمینه مشارکت، کمپین سازی و حضور در تصمیم سازی ها و فشار بر آن ها را تسهیل می کند.
  2. سواد رسانه ای، تقویت حوزه عمومی است؛ حوزه عمومی محل حضور کنشگران مختلف اجتماعی است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گردهم می آیند.
  3. تاثیرگذاری سواد رسانه ای بر ارتقای حقوق شهروندی است؛ از آن جائی که حقوق شهروندی شامل حقوق سیاسی، اجتماعی و پایه ای است سواد رسانه ای این قابلیت و قدرت را دارد که این حقوق را از حاکمیت مطالبه گری نموده و بر تصمیم سازی تاثیرگذار باشد.
  4. سواد رسانه ای نوعی پرسش گری است که حاکمیت را ملزم به پاسخگوئی می نماید.
  5. سواد رسانه ای نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و نقد عملکرد حکومت و تشکیل نهادهای مدنی دارد.
  6. سواد رسانه ای بر ایجاد فضای نقد و گفتگوی عمومی تاثیرگذار است.

عباس خداپرست

#حکمرانی #رسانه #نظریه_حکمرانی #حقوق_شهروندی #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکومت و حکمرانی

جهت بررسی نظام حکمرانی در بستر تعاملات ملی و فراملی بهتر است واژه حکمرانی را مورد بررسی قرار دهیم. اهمیت واژه حکمرانی تا مدیون تناسب آن با تغییرات جهانی است. در جامعه مدنی حکومت به میزانی زیادی به سازمان‌ها وابسته است و به واسطه پیوندهای بین‌المللی محدودتر شده است. از یک سو، بخش عمومی در بسیاری از حکومت‌ها و حکمرانی ها در نظریه حکمرانی، از سلسله‌مراتب بوروکراتیک به سمت بازارها و شبکه‌ها حرکت کرده است. از سوی دیگر، فعالیت حکومت‌ها به صورت روزافزون در تنظیمات فراملی و بین‌المللی تنیده شده است، امری که ناشی از بین‌المللی شدن رفتارهای صنعتی و مالی، ظهور بلوک‌های منطقه‌ای و افزایش نگرانی‌ها درباره مسائل جهانی، مانند تروریسم و محیط زیست، است. حکمرانی به معنای استفاده از روش‌های رسمی و غیررسمی توسط دولت‌ها برای پاسخ به نظم در حال تغییر جهانی است. مقولات مرتبط با حکمرانی در فضایی پدیدار شده‌اند که حکومت به‌طور روزافزون به موضوعی پیچیده تبدیل شده است، پیچیدگی‌ای که مرهون وابستگی به ذی‌نفعان مختلف با پیوندهایی رسمی و غیررسمی به یکدیگر است.

آنچه امروز حکمرانی نامیده می شود، در اندیشه بشر سابقه طولانی دارد و به صورت های گوناگون در آثار فیلسوفان و اندیشمندان نظریه حکمرانی مطرح شده است. در اندیشه های سیاسی کلاسیک همواره نظم سیاسی مطلوب حول محور "حکمرانی خوب" با چه کسی باید حکومت کند؟ تعریف می شد. اما در سیاست جدید آنچه حائز اهمیت است، ناظر بر چگونگی تنظیم امور سیاسی است یا به بیان ساده تر "چگونگی حکمرانی"، می باشد که اهمیت یافته است. حکمرانی در تمام جوامع بنیاد یکسانی ندارد، بلکه باید مبتنی بر فرهنگ متمایز محلی و تاریخ ویژه دولت و نهاد های آن باشد تا از یک طرف مشارکت سیاسی مردم را جلب کند و از طرف دیگر، به شکاف و بیگانگی بین دولت و مردم غلبه کند و از پتانسیل ارزش های مشترک فعالان جامعه در راه رسیدن به اهداف توسعه استفاده نماید.

در کشور ما، در بحث حکمرانی گاه به جغرافیای کشور ما اشاره می شود. آیا جغرافیای ما باعث شده تا نتوانیم حکمرانی مطلوب را ایجاد کنیم؟ به عنوان نمونه شیلی یک باریکۀ جغرافیایی است و بسیار موفق. سنگاپور یک جزیره است و فوق العاده موفق. هند جغرافیایی وسیع دارد و تقریباً با همۀ همسایگان خود تنش دارد ولی هاب جهانی نرم افزار شده و به زودی اقتصاد سوم جهان خواهد شد و روز به روز احترام و شأن جهانی آن در حال افزایش است. ترکیه که پیچیده‌ترین ژئوپلیتیک را داراست و در پنج عرصۀ جغرافیایی (دریای سیاه، اروپا، مدیترانه، قفقاز و خاورمیانه)، مدیریت امنیتی می کند، بیش از چهل میلیون نفر توریست جذب کرده و از شهروندان هیچ کشوری ویزای ورود نمی خواهد و باورهای مختلف را در جامعۀ خود نهادینه کرده است. جغرافیا و ژئوپلیتیک مانعی برای حکمرانی مطلوب نیست بلکه بستگی به درایت مدیران دارد.

عباس خداپرست

#حکمرانی #نظریه_حکمرانی #تاریخ #جامعه_مدنی #ژئوپلیتیک #حکومت #حکمرانی_خوب #چگونگی_حکمرانی #سیاست #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکمرانی شرکتی

حکمرانی شرکتی سیستم قوانین، روشها و فرایندهایی است که توسط آن یک شرکت هدایت و کنترل می شود. حکمرانی شرکتی اساساً شامل متعادل سازی منافع بسیاری از سهامداران یک شرکت، مانند سهامداران، مدیران ارشد مدیریت، مشتریان، تأمین کنندگان، سرمایه گذاران، دولت و جامعه است.

از آنجا که حکمرانی شرکتی چارچوبی برای دستیابی به اهداف شرکت نیز فراهم می کند، عملاً همه حوزه های مدیریتی را شامل می شود، از برنامه های عملیاتی و کنترل های داخلی گرفته تا اندازه گیری عملکرد و افشای شرکت ها، همه و همه در این عنوان قابل بررسی می باشند.

درک حکمرانی شرکتی

حکمرانی به طور خاص به مجموعه قوانین، کنترل ها، سیاست ها و مصوباتی که برای تعیین رفتار شرکت ها اعمال می شود، اشاره دارد. مشاوران و سهامداران بعنوان واسطه ذینفعان مهمی هستند که به طور غیر مستقیم بر حکمرانی تأثیر می گذارند، اما اینها نمونه هایی از خود حکمرانی نیستند. هیئت مدیره در امر حکمرانی موضوعی محوری است و برای ارزیابی ارزش ویژه می تواند تبعات عمده ای داشته باشد.

حکمرانی شرکتی یک شرکت، برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا این امر جهت و یکپارچگی مشارکتی شرکت را نشان می دهد. حکمرانی شرکتی خوب به شرکت ها کمک می کند تا به سرمایه گذاران و جامعه اعتماد کنند. در نتیجه، حکمرانی شرکتی با ایجاد یک فرصت سرمایه گذاری بلند مدت برای فعالان بازار به ارتقا به همراه دوام مالی کمک می کند.

برقراری ارتباط با حکمرانی شرکتی یک مولفه اصلی روابط جامعه و سرمایه گذاران است. به عنوان مثال، در سایت روابط سرمایه گذاران شرکت اپل، رهبری شرکت، تیم اجرایی، هیئت مدیره، و حکمرانی شرکتی خود را تشریح می کند، از جمله اساسنامه های کمیته اجرایی و اسناد حکمرانی خود، مانند آئین نامه ها، دستورالعمل های مالکیت سهام و اساسنامه قابل مشاهده است.

بیشتر شرکت ها تلاش می کنند سطح بالایی از حکمرانی شرکتی را داشته باشند. برای بسیاری از سهامداران، صرفاً سودآوری یک شرکت کافی نیست. همچنین شرکت باید "شهروندی شرکتی" خوبی را از طریق آگاهی از محیط زیست، رفتارهای اخلاقی و اقدامات صحیح حکمرانی شرکتی نشان دهد. حکمرانی شرکتی خوب، مجموعه ای از قوانین و کنترل های شفاف را ایجاد می کند که در آن سهامداران، مدیران و کارمندان را هماهنگ می شوند.

حکمرانی شرکتی و هیئت مدیره

هیئت مدیره ذینفع اصلی است که بر حکمرانی شرکتی تأثیر می گذارد. مدیران توسط سهامداران انتخاب می شوند یا توسط سایر اعضای هیئت مدیره منصوب می شوند و بدین شکل آنها نماینده سهامداران شرکت هستند.

هیئت مدیره وظیفه دارد تصمیمات مهمی مانند انتصابات مدیر شرکت، جبران خسارت اجرایی و سیاست سود سهام را اتخاذ کند. در برخی موارد، تعهدات هیئت مدیره فراتر از بهینه سازی مالی است، همانطور که در مصوبه های سهامداران خواسته می شود برخی از نگرانی های اجتماعی یا زیست محیطی اولویت بندی شود.

یک هیئت مدیره باید متشکل از یک گروه متنوع از افراد باشد، کسانی که مهارت و دانش در مورد تجارت دارند و همچنین افرادی که می توانند دیدگاه تازه ای را از خارج از شرکت و صنعت ایجاد کنند.

هیئت ها اغلب از اعضای داخلی و مستقل تشکیل می شوند. افراد داخلی سهامداران عمده، بنیانگذاران و مدیران اجرایی هستند. مدیران مستقل در روابط داخلی خود بصورت مشترک عمل نمی کنند، اما آنها به دلیل تجربه مدیریت یا هدایت سایر شرکت های بزرگ انتخاب می شوند. افراد مستقل برای حکمرانی مفید تلقی می شوند زیرا تمرکز قدرت را کاهش می دهند و به همسویی علاقه سهامداران با افراد داخلی کمک می کنند.

هیئت مدیره باید اطمینان حاصل کند که سیاست های "حکمرانی شرکتی" شرکت شامل استراتژی شرکت، مدیریت ریسک، پاسخگویی، شفافیت و اصول اخلاقی کسب و کار باشد.

نمونه هایی از حکمرانی شرکتی

فولکس واگن AG

حکمرانی شرکتی نامناسب می تواند قابلیت اطمینان، یکپارچگی یا تعهد شرکت در برابر سهامداران را زیر سوال ببرد. همه اینها می تواند بر سلامت مالی شرکت تأثیرگذار باشد. تحمل یا حمایت از فعالیت های غیرقانونی می تواند رسوایی هایی مانند آنچه فولکس واگن AG را از سپتامبر 2015 لرزاند ایجاد کند.

توسعه جزئیات "دیزلگیت" (همانطور که در ماجرا مشخص شد) نشان داد که سالهاست که این خودروساز عمداً و به طور سیستماتیک تجهیزات انتشار آلودگی موتور را در اتومبیل های خود جعل کرده است تا نتایج آزمایش آلودگی در آمریکا و اروپا را دستکاری کند. فولکس واگن شاهد افت سهام خود در تقریباً نیمی از ارزش خود در روزهای پس از شروع رسوایی بود و همچنین فروش جهانی آن در اولین ماه با کاهش 4.5 درصدی روبرو شد.

ساختار هیئت مدیره VW دلیلی برای چگونگی تقلب در تولید گازهای گلخانه ای بود و به همین دلیل زودتر از آن کشف نشده بود. برخلاف سیستم هیئت مدیره یک لایه که در اکثر شرکت ها معمول است، VW دارای یک سیستم هیئت مدیره دو لایه است که متشکل از یک هیئت مدیره و یک هیئت نظارت است. هیئت نظارت برای نظارت بر مدیریت و تصویب تصمیمات شرکتها عمل می کرد، اما فاقد استقلال و اقتدار برای انجام این نقشها بود.

هیئت نظارت بخش بزرگی از سهامداران را تشکیل می داد. نود درصد حق رأی سهامداران توسط اعضای هیئت نظارت کنترل می شد. هیچ سرپرست واقعی مستقلی وجود نداشت. سهامداران هیئت نظارت را کنترل می کردند که با این امر، هدف هیئت نظارت را که نظارت بر مدیریت و کارکنان و نحوه فعالیت آنها در شرکت بود، لغو می کرد، که البته شامل تقلب در انتشارات آلودگی نیز شد.

Enron و WorldCom

نگرانی مردم و دولت در مورد حکمرانی شرکتی رو به کاهش است. با این حال، غالباً، افشاگری های بسیار تبلیغاتی درباره سواستفاده های شرکتی، علاقه به این موضوع را احیا می کند. بعنوان مثال، پس از ورشکستگی شرکتهای معتبر مانند Enron و WorldCom، در اوایل قرن بیست و یکم، حکمرانی شرکتی به یک موضوع فوری در ایالات متحده تبدیل شد.

مشكل Enron این بود كه هیئت مدیره آن با اجازه دادن به مدیر ارشد مالی (CFO)، اندرو فستو، برای ایجاد مشاركتهای خصوصی و مستقل برای تجارت با Enron، از بسیاری از قوانین مربوط به تضاد منافع چشم پوشی كرد. آنچه واقعاً اتفاق افتاد این بود که از این مشارکت های خصوصی برای پنهان کردن بدهی های انرون استفاده می شد که باعث کاهش چشمگیر سود شرکت می شدند.

آنچه در Enron رخ داد، به وضوح فقدان حکمرانی شرکتی بود که باید مانع ایجاد نهادهایی می شد که ضررها را پنهان می کردند. این شرکت همچنین "اتمسفر شرکتی" داشت که افراد غیر صادق که اقدام غیرقانونی در بازارها داشتند، در راس خود قرار می داد.

رسوایی Enron و WorldCom منجر به تصویب قانون Sarbanes-Oxley در سال 2002 شد که با توجه به مجازات های کیفری سختگیرانه برای نقض آنها و سایر قوانین اوراق بهادار، مقررات سختگیرانه تری را برای شرکت ها به همراه داشت. هدف این بود که اعتماد عمومی را به شرکت های عمومی و نحوه عملکرد آنها بازگرداند.

PepsiCo

شنیدن مثالهای حکمرانی شرکتی نامناسب معمول است، دلیل اصلی آن منفجر شدن برخی شرکتها و انتشار آنها در اخبار است. به ندرت می توان نام شرکت هایی با حکمرانی شرکتی خوب را شنید زیرا این حکمرانی شرکتی خوب است که آنها را از اخبار دور نگه می دارد زیرا هیچ رسوایی اتفاق نیفتاده است.

یک شرکت که به طور مداوم حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند و به دنبال به روزرسانی آن است، PepsiCo است. PepsiCo در پیش نویس بیانیه پروکسی 2020 خود از سرمایه گذاران برای تمرکز در شش زمینه استفاده کرد:

  • ترکیب هیئت مدیره، تنوع، و تازه سازی، و ساختار رهبری
  • استراتژی بلند مدت، هدف شرکت و مسائل پایداری
  • شیوه های حکمرانی خوب و فرهنگ اخلاقی شرکتی
  • مدیریت سرمایه انسانی
  • بحث و تحلیل جبران خسارت
  • مشارکت سهامداران و سهامداران

این شرکت در بیانیه پروکسی خود گرافیکی کنار هم قرار داده است که ساختار رهبری فعلی را به تصویر می کشد ، که یک صندلی و مدیرعامل ترکیبی را به همراه یک رئیس هیئت مدیره مستقل نشان می دهد و پیوندی بین خسارت دیدگاه "برنده شدن با هدف" شرکت و تغییر در برنامه غرامت اجرایی است.

ملاحظات خاص

به عنوان یک سرمایه گذار، شما می خواهید اطمینان حاصل کنید که شرکتی که به دنبال خرید سهام آن هستید، از حکمرانی شرکتی خوبی برخوردار است، به این امید که از ضرر در مواردی مانند Enron و WorldCom جلوگیری کنید. زمینه های خاصی وجود دارد که یک سرمایه گذار می تواند بر روی آنها تمرکز کند تا تعیین کند آیا یک شرکت حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند یا خیر.

این زمینه ها شامل شیوه های افشای اطلاعات، ساختار جبران خسارت اجرایی (آیا این فقط با عملکرد، یا سایر معیارها مرتبط است؟)، مدیریت ریسک (بررسی و تعادل تصمیم گیری در شرکت چیست؟)، سیاست ها و رویه های سازگاری تعارض منافع (چگونه یک شرکت به تصمیمات تجاری که ممکن است با بیانیه ماموریت آن مغایرت داشته باشد، پاسخ می دهد؟)، اعضای هیئت مدیره (آیا آنها سهمی در سود دارند؟)، تعهدات قراردادی و اجتماعی نزدیک می شود (چگونه به مناطقی مانند تغییر اقلیم نزدیک می شوند؟)، روابط با فروشندگان، شکایات دریافت شده از سهامداران و نحوه رسیدگی به آنها و ممیزی ها (ممیزی های داخلی و خارجی چند بار انجام می شود و نحوه رسیدگی به مسائل چگونه است؟).

انواع شیوه های بد حکمرانی عبارتند از:

  • شرکتهایی که با حسابرسان همکاری کافی ندارند یا حسابرسان را با مقیاس مناسب انتخاب نمی کنند، در نتیجه اسناد مالی جعلی یا غیر منطبق منتشر می شوند
  • بسته های جبران "خسارت اجرایی" بد که نمی توانند انگیزه بهینه ای برای کارمندان شرکت ایجاد کنند
  • هیئت مدیره هایی با ساختار ضعیف که کنار گذاشتن متصدیان ناکارآمد برای سهامداران را بسیار دشوار می کند

اینها همه زمینه هایی است که یک سرمایه گذار می تواند قبل از تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در مورد آنها تحقیق کند.

عباس خداپرست

#حکمرانی #حکمرانی_شرکتی #قوانین #نظریه_حکمرانی #عباس_خداپرست #مدیریت_دولتی #هیئت_مدیره #شرکت #سازمان #abbas_khodaparast

حکمرانی مردم سالارانه در گفتمان جامعه ایران

حکمرانی از سوی مقام معظم رهبری در گفتمان انقلاب اسلامی چنین توصیف می‌شود که حکومت پیغمبران، حکومتی مردمی بود؛ برای مردم و در خدمت منافع آنان بود. چنین حکومتی، با چنان پایه و قاعده‌ی مردمی است که می‌تواند اصلاحات کند. نظام اسلامی نمی‌تواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بی‌تفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود - حتی اگر به ورطه‌ی اخلاقی بیفتند - بی‌تفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه می‌کند، رنج می‌برد.

اما در ادبیات روز دنیا حکومت مردمی یا دموکراسی به معنای حکومتی است که مردم در اداره امور سیاسی مشارکت می‌کنند. اما این واژه در گفتمان‌ها و دوره‌های مختلف معانی متفاوت داشته است. در اواخر قرن بیستم، دموکراسی در کشورهای دموکراتیک با چالش‌هایی روبرو شده است و نظریه پردازان برای حل مشکلات دموکراسی بحثی تازه را تحت عنوان "حکمرانی" مطرح کرده‌اند.

آن‌ها معتقدند برای رهایی از بحران دموکراسی باید "از حکومت مردم سالار به حکمرانی مردم سالارانه" رسید. این حکمرانی مردم سالارانه فرایندی است که در هر سازمان و به هر اندازه می‌تواند وجود داشته باشد و به بخش مدیریت و رهبری، کنترل و نظارت برمی‌گردد. این مفهوم به ساختاری بیش از دولت خوب نیازمند است. سایر بازیگران مثل رسانه‌ها در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروه‌های ذی نفع تأثیرگذار هستند. در واقعیت شامل شش گروه منتفع می‌شود که عبارتند از: شهروندان، سازمان‌های داوطلبانه، کسب و کار، رسانه، دولت و نهادهای پارلمانی.

با گسترش دموکراسی بعد از دهه ۱۹۹۰ در جهان، موضوع حکمرانی و مردم‌سالاری بیشتر مورد توجه قرار گرفت و این موضوع اهمیت یافت که چطور می‌توان حکمرانی را به سمت مردمی‌شدن پیش برد. مردمی‌سازی حکمرانی به تلاش‌های جنبش‌های اجتماعی و نهادهای غیردولتی برای خلق فضاهای جدید مشارکتی در کلیه عرصه‌های حکمرانی اشاره دارد که این مشارکت منجر به تغییر و شکل‌دهی مجدد به رویه‌های حکمرانی می‌شود. توسعه و پیچیدگی جوامع ایجاب می‌کند که نقش مردم در تمامی عرصه‌ها پررنگ‌تر باشد اگرچه در دموکراسی نقش اصلی را مردم بازی می‌کنند لیکن دموکراسی‌های غربی مبتنی بر اقتصاد سرمایه داری، بیشتر بر محوریت بخش خصوصی قرار دارد تا مردم.

امروزه دموکراسی‌ها با تغییرات عمیق بیشتر به سمت حکمرانی حرکت کرده‌اند که بر اساس کنش یا سیستم اداره‌ای است که بر اساس آن ارتباطات و تعامل بین بخش عمومی، خصوصی و دولتی تنگاتنگ و فراگیر است و در واقع مرز روشنی بین آنها وجود ندارد زمانی که حکمرانی به سمت مردمی سازی حرکت کند نقش مردم در تمامی روش، شیوه اداره و انواع کنش‌های مرتبط با آن محوری می‌شود.

در مردمی سازی زمینه‌های حضور و مشارکت مردم در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پررنگ‌تر می‌شود و مردم نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی آگاه‌تر و مشارکت‌جو تر می‌شوند. این موضوع مشروعیت حکومت را ارتقا داده و بسیاری از مسائل اجتماعی با حضور محسوس مردم در اداره جامعه حل می‌شود. مردمی‌سازی در سه عنصر خلاصه می‌شود؛ مشارکت و درگیر کردن مردم با حساس سازی آنها به مسائل و موضوعات جامعه، برابری در تصمیم گیری، فرصت‌های مشارکت و اداره جامعه و نیز استقبال از حضور نهادهای و سازمان‌های غیردولتی و مردمی.

با توجه به سیاست‌های حاکم بر گفتمان انقلاب اسلامی بر اساس بنیان‌های الهی و آنچه دانش سیاسی هم تأیید می‌کند هر چقدر در فرایندهای حکمرانی مردم بی درگیر شوند، از ظرفیت‌های نهادهای مردمی بیشتر بهره گرفته شود و فرصت حضور برای تمامی اقشار به‌وجود آید بهتر خواهند توانست در حرکت به سمت حکمرانی مردمی نقش بازی کنند که در نهایت منجر به توسعه کشور می‌شود.

یک نکته مهم در حرکت به سمت حکمرانی در نظر گرفتن نظریه حکمرانی، و نقد و بررسی آن است. لذا پیشنهاد می کنم کتاب نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان چاپ جهاد دانشگاهی را مطالعه نمایید.

منابع:

  1. نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان
  2. حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول به سوی بانکداری مدرن
  3. حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

عباس خداپرست

#نظریه #حکمرانی #ایران #نظریه_حکمرانی #گفتمان_انقلاب_اسلامی #سیاست #ذینفعان #حکومت #مدیریت_دولتی #مدیریت_عمومی #دموکراسی #مردم_سالاری #حکمرانی_مردم_سالارانه #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

کتاب حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

یکی از اصول اساسی در حکمرانی مطلوب استفاده از تجارب دیگران و همچنین تجربه اندوزی از اتفاقات گذشته می­باشد، بهره­گیری از تجارب موفق موجب پرهیز از اتلاف زمان و هزینه مضاعف، از طریق حذف روشهای مبتنی بر آزمون و خطا خواهد شد، امام­علي(علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (عقل، حفظ و نگهدارى تجربه هاست)؛ وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ». اشاره به اينكه هنگامى كه تجربه ها جمع آورى شود با توجّه به اينكه «حُكْمُ الْأَمْثالِ فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَايَجُوزُ واحِدٌ»؛ (حوادث مشابه نتيجه مشابه دارند) و حديث معروف «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَاَ يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ؛ (انسانِ با ايمان از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود) سبب مى شود كه انسان، راه صحيح را در برخورد با حوادث آينده پيدا كند و از تجربيات پيشينيان درس بگيرد و از زيان هاى ناشى از خطاها رهايى يابد. در کتاب حکمرانی اقتصادی، نگاهی به تمدنهای نو ظهور در جهان نشان می­دهد کشورهای پیشرو با بهره مندی از تجربیات موفق و پرهیز از تجربیات ناموفق دیگران فاصله خود را با سایر ممالک با هزینه ای اندک فزونی بخشیده­اند.

کتاب حکمرانی اقتصادی؛ حاصل مطالعات ارزنده دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی بخش اقتصاد عمومی و مدیریت دولتی سازمان ملل متحد به مدیریت آقای گیدو برتوچی بوده که ضمن ارائه راهکارهای فوق العاده درحکمرانی مطلوب اقتصادی، به تجارب سایر کشورها در اقصی نقاط دنیا پرداخته است. نگاه نگارنده به مسائل مرتبط با حکمرانی اقتصادی در دنیا عاری از هرگونه جانبداری و جناح­بندی­های متداول بوده و هیچ طیف سیاسی و اقتصادی خاصی به عنوان طیف برتر در نظر گرفته نشده است. در این کتاب ضمن تشریح اصول حکمرانی مطلوب به مواردی از قبیل علل و پیامدهای فساد، راههای مبارزه با فساد، اداره درآمدها و مدیریت هزینه­های عمومی و نهایتاً راهکارهایی برای نظارت صحیح پرداخته شده است. مترجمان این کتاب امیدوارند که این متن بتواند در پیمودن مسیر تعالی کشور عزیزمان قدمی روبه جلو بوده و راهگشای مدیران در حاکمیت مطلوب اقتصادی باشد.

جهت تهیه کتاب حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی بر روی لینک کلیک نمایید.

عباس خداپرست

#حکمرانی #اقتصاد #حکمرانی_اقتصادی #مدیریت_مالیه_عمومی #عباس_خداپرست #جهاد_دانشگاهی #حکمرانی_مطلوب #اقتصاد_عمومی #abbas_khodaparast

شناخت عمومی مفهوم حکمرانی

یکی از دلایلی که در کشور ما حوزه حکمرانی را دچار خوانش ضعیف کرده است، عدم شناخت عمومی و عملکرد آن در سطح عموم جامعه می باشد. در میان مردم معمولا حکمرانی یک پدیده کاملا سیاسی است، در صورتیکه فرایند حکمرانی یک نوع مدیریت عمومی با ابزار سیاست، قانون و تنظیم گری می باشد که صرفا جنبه جغرافیای ملی ندارد و می تواند در شکل قوی آن در جغرافیای فرا میلی نیز تاثیر گذار باشد. واژه Governance در زبان فارسی معادلهای مانند؛ ولایت، حکمرانی، حکمروایی، زمامداری، تدبیر امور، فرمانروایی، راهبری، شهریاری، امارات، تعبییر می گردد. در واقع حکمرانی از واژه حکم مشتق شده است.

در نظریه حکمرانی همانطور که پیشتر به آن اشاره شد؛ "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون، و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می‌باشد. در اینجا می توان به اندیشمندان حوزه حکمرانی اشاره نمود که تعابیر مختلفی در سطح بین المللی از این عنوان دارند. لازم به ذکر است که حکمرانی موضوعی است فرا رشته‌ای و میان رشته‌ای، از شاخه‌های مختلف علمی همچون حقوق، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی و ... بهره می‌برد. می توان حکمرانی را به شرح زیر توضیح داد:

حکمرانی: بر اساس نظریه حکمرانی بصورت قالب؛ فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی مانند؛ دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، مورد سنجیده قرار می گیرد.

چگونگی دستیابی حکمرانان در یک حکومت جهت حکمرانی، به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر می‌گردد. تمامی موارد و تعاریف نشان می دهند که جامعه بصورت عام و متخصصان مدیریت عمومی و خطمشی گذاری بصورت خاص باید با نظریات حکمرانی مانند حکمرانی اقتصادی، حکمرانی بانکی و ... آشنا شوند.

منابع:

  1. نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان
  2. حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول به سوی بانکداری مدرن
  3. حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

عباس خداپرست

حکمرانی #نظریه_حکمرانی #شناخت_عمومی #جغرافیای_ملی #جغرافیای_فراملی #مدیریت_عمومی #سیاست #تنظیم_گری #ذینفعان #مردم #عباس_خداپرست #دولت #حکومت #حاکمیت #حکمرانی اقتصادی #حکمرانی_بانکی #abbas_khodaparast

اموال مازاد بانک ها

همواره بررسی دارایی های غیر نقد بانک ها مورد توجه بوده است و باید یک مکانیزم حکمرانی بانکی فعال جهت این امر ایجاد نمود. اموال مازاد بانک‌ها که شامل املاک و مستغلات می باشد در صورت فروش و تبدیل به وجه نقد در گردش مالی شبکه بانکی قرار خواهد گرفت. بنابراین فروش دارایی بانک‌ها از این نگاه به توسعه فعالیت‌‌‌های اقتصادی کشور و توسعه زیرساخت‌‌‌های اقتصادی و تولیدی کمک می‌کند (البته به شرط آنکه بانک بجای بنگاه داری به سرمایه گزاری هدفمند در راستای سیاست های کلان اقتصادی و حکمرانی اقتصادی بپردازد).

با توجه به نقش بانک ها که واسطه‌‌‌گری وجوه نقد است و بانک باید وجوه نقدی مردم را به‌عنوان سپرده جمع‌‌‌آوری کرده و سپس این وجوه را بصورت تسهیلات در اختیار متقاضیان قرار دهد، در این صورت فروش اموال مازاد بانک‌ها به توسعه سرمایه‌گذاری در تولید کشور کمک می‌کند.

عباس خداپرست

#حکمرانی #بانک #بانکداری #حکمرانی_بانکی #اموال_مازاد #تسهیلات #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکمرانی بانکی

حکمرانی فرآیند تعاملات از طریق قوانین، هنجارهای اجتماعی، قدرت (اجتماعی و سیاسی) یا زبان است که در ارتباطات یک جامعه سازمان یافته بر روی یک سیستم اجتماعی (خانواده، گروه اجتماعی، سازمان رسمی یا غیررسمی، قلمرو تحت یک حوزه قضایی یا در سراسر قلمروها) بر قرار می گردد. در طول تاریخ بانکداری و موضوع حکمرانی، چالش های متعددی وجود داشته است که به وجود آمده و جنبه های مختلف این صنعت را شکل داده است. بررسی این موضوع تاریخی به تعیین مشکلات فعلی پیش روی حکمرانی بانک ها کمک می‌کند؛ (1) مردم، هم از نظر افرادی که در داخل محل کار از طریق سازمان، ساختار، و پویایی کارکنان و هم در خارج از محل کار از طریق درک رفتار مشتری قابل بررسی هستند، (2) دگرگونی دیجیتال در نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی و همچنین اشکال جدید رقابت شکل گرفته است.

کتاب حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول بسوی بانکداری مدرن

ارزیابی ادبیات گذشته نه تنها نشان می‌دهد که چگونه هر یک از این موانع با موضوع حکمرانی مرتبط هستند، بلکه چگونه هر یک مورد بحث قرار گرفته‌اند، و علاوه بر این، روان‌شناسی چگونه می‌تواند به طور مؤثر این موانع را برطرف کند. با این ملاحظات است که طرحی با هدف هدایت حکمرانی بانک‌ها ساخته می‌شود تا نه تنها در زمان حال بلکه در آینده نیز موثر باقی بماند. اگرچه ممکن است راه‌حل‌های مختلفی برای این چالش‌ها وجود داشته باشد، این کتاب نقشی را که حکمرانی بانکی در تعامل با روان‌شناسی و فرایند تحول به عنوان یک رشته می‌تواند داشته باشد، مورد بررسی قرار می دهد. این امر با بحث در مورد شیوه‌ای انجام می‌شود که از طریق آن زیرشاخه‌های مختلف؛ مانند حکمرانی، حکمرانی بانکی، روان‌شناسی سازمانی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی مصرف‌کننده و اقتصاد رفتاری می‌توانند به طور مثبت در مدیریت افراد در محل کار و مشتریان در موفقیت حکمرانی شبکه پولی و بانکی و همچنین پرداختن به آنها کمک کنند.

جهت تهیه کتاب حکمرانی بانکی اینجا کلیک نمایید.

عباس خداپرست

#حکمرانی #بانک #بانکداری #حکمرانی_بانکی #نظریه #مدیریت_تحول #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکمرانی بانکی و ترازنامه

با توجه به موضوع حکمرانی بانکی؛ بانک‌ها با تخصیص منابع مالی نقش مهمی در اقتصاد و بازارهای مالی دارند و در حقیقت بانک‌ها با این اقدام به عنوان واسطه‌گرهای مالی عمل می‌کنند. باید در نظر داشت بانک‌ها استخر نقدینگی هستند و این نقدینگی را از طریق سررسید اقلام ترازنامه ایجاد می‌کنند. دارایی ها، بدهی ها و سرمایه، تشکیل دهنده اقلام ترازنامه هستند.


اقلام ترازنامه را به یاد داشته باشیم و به آن دقت کنیم. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب حکمرانی بانکی از انتشارات زرنوشت مراجعه نمایید.

عباس خداپرست
#بانک #نقدینگی #حکمرانی #حکمرانی_بانکی #ترازنامه #اقتصاد #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast #نظریه_حکمرانی

حکمرانی بانکی و اعتبارسنجی مشتریان


اعتبارسنجی، سنجش توان بازپرداخت تسهیلات مشتریان و همچنین تعیین احتمال عدم بازپرداخت اعتبارات دریافتی از سوی متقاضیان وام است. در فرآینـد اعتبـارسنجی، مشتریان بر اساس شاخص‌ها و ویژگی‌های مختلفی مورد ارزیابی و رتبه‌بندی قـرار می‌گیرند که این رتبه یا امتیاز، نمایشی از اعتبار مالی مشـتری اسـت که بانک می‌تواند بر اساس آن، نسبت به ارائه خدمات به آنان خیلی سریعتـر و دقیـقتـر تصمیم‌گیری کند.در فعالیت‌های مالی، همواره سود بیشتر همراه با ریسک بیشتر است؛ بنابراین، یک بانک (حکمران بانکی) به دنبال فعالیتی‌ست که با پذیرش ریسک معقول، فرآیند اعطای تسهیلات با سودآوری مناسب همراه باشـد. پس سیستم رتبه‌بندی اعتباری مشتریان برای ایجاد چنین توازنی بـین ریسـک و سـود، ضروری است و عدم وجود چنین سیستمی، بی‌شک به وجود و شکل‌گیری یـک نظام بانکی کارآمد و بهینه که تامین‌کننده منافع بانک و کشور باشد، لطمه خواهد زد.


در سال‌های اخیر، یکی از مشکلات نظام بانکی در کشور، ریسک بالای عملیات تسهیلات‌دهی بانک‌ها و نکول تسهیلات پرداختی بوده است که از دو عامل نشئت می‌گرفت: اولا بانک در اعطای تسهیلات، جانب احتیاط را رعایت نمی‌کرد و خارج از قواعد به سهامداران عمده و اشخاص مرتبط با خود تسهیلات‌دهی می‌کرد. ثانیا بانک‌ها ابزار و توانایی شناخت مشتریان خوش‌حساب را نداشته و به دلیل خیل عظیم متقاضیان وام به دلیل نرخ بهره‌ی کمتر از تورم، در انتخاب مشتریان خوش‌حساب دچار اشتباه می‌شدند.

عباس خداپرست
#بانک #بانکداری #تسهیلات #اعتبار #مشتری #حکمرانی_بانکی #اعتبارسنجی #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان

هدف اصلی این کتاب آشنایی با نظریه حکمرانی از دریچه ذهنی اندیشمندان برجسته این حوزه است. این اندیشمندان بر اساس اعتبار، شهرت، برخوردار از آثار متعدد در زمینه خط‌مشی‌گذاری و حکمرانی و مدرسین معتبر دانشگاه‌های مهم دنیا انتخاب شده‌اند.

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان: عباس خداپرست

در کتاب نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان تلاش کردیم دانشجویان و علاقه مندان به حوزه حکمرانی را با مختصات و جریان نظرات اندیشمندان اصلی این حوزه همراه نماییم.

عباس خداپرست

#عباس_خداپرست #نظریه_حکمرانی_از_منظر_اندیشمندان #حکمرانی #نظریه #نظریه_حکمرانی #خطمشی_گزاری #abbas_khodaparast

نقدینگی و تورم

کارکرد نقدینگی در حکمرانی و اقتصاد بسیار مهم است و باید توجه داشت بانک ها به عنوان ابزارهای پولی وظیفه بسیار مهم مدیریت آن را برعهده دارند (حکمرانی بانکی).
میزان نقدینگی در مقابل مقدار معینی از کالا‌ها و خدمات می‌باشد و نقدینگی باید با گردشی که دست افراد جامعه دارد تکافوی جریان کالا‌ها و خدمات را بنماید. بدین ترتیب قیمت کالا‌ها با میزان نقدینگی و سرعت گردش آن بستگی پیدا می‌کند.
رشد بی رویه نقدینگی، باعث رشد سریع تقاضا برای کالا‌ها و خدمات شده و، چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر به ایجاد تورم در اقتصاد می‌شود. کنترل حجم نقدینگی هدف نهایی کشور‌ها برای رسیدن به اهداف کلان حکمرانی اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداخت‌های خارجی و ایجاد اشتغال است.

در واقع کنترل نقدینگی به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف نهایی اقتصاد است. بدین منظور حجم نقدینگی به گونه‌ای در نظر گرفته می‌شود که با حمایت از رشد تولیدات داخلی در حد ظرفیت‌های تولیدی از بروز تورم جلوگیری نماید. مقامات پولی کشور‌ها با استفاده از سیاست‌های پولی رشد نقدینگی را تحت کنترل قرار می‌دهند.

عباس خداپرست

#نقدینگی #تورم #بانک #حکمرانی_بانکی #اقتصاد #اشتغال #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast