معمولا در کشور ما "مهندسی انتخاب" به عنوان یک موضوع سیاسی مطرح می شود. اما بیشترین میزان "مهندسی انتخاب" در نظامات اداری و بر اساس اصل شایسته سالاری روی می دهد. موضوع این امر انتخاب "فرد مورد نظر" در یک روال قانونی و اما بصورت غیر قانونی می باشد.

در این روش در یک چانه زنی برد-برد ابتدا فردی که باید در پست سازمانی مورد نظر قرار بگیرد انتخاب می شود و سپس جهت تطهیر این انتخاب با استناد به اصل شایسته سالاری از یک روال قانونی معمولا "مصاحبه کاری" استفاده می شود. بهتر است جهت موفقیت در ادامه پیشرفت شغلی مقداری با این روش آشنا شویم:

ما انسان‌ها در تصمیم‌گیری نقص داریم و سازمان ها، مدیران، بیزنس‌ها، رسانه ها و... این موضوع را شناخته و بصورت سیستماتیک از آن استفاده می‌کنند و دقیقا در جایی که فکر می‌کنیم در حال تصمیم گیری هستیم در دام "مهندسی انتخاب" افتاده ایم.

آنها چطور از مهندسی انتخاب استفاده می کنند و تصمیم‌سازی می کنند:

  1. استفاده از گزینه های پیش فرض: به‌جای اینکه به طرف مقابل بگویند فلان چیز رو میخواهید یا نه، بگو اون چیز هست و اگر نمیخواهید اعلام کنید.
  2. اثر تاخر در تبلیغات: بعد از حادثه پلاسکو میزان فروش بیمه آتش‌سوزی به‌طور قابل توجهی افزایش یافت و پس‌از گذشت زمان به حالت قبل برگشت. بیشترین فروش بیمه‌نامه سهم شرکت‌های بیمه‌ای بود که در آن ایام کمپین تبلیغاتی در حال اکران داشتند.
  3. استفاده از اثر گله‌ای: مردم عاشق ایستادن در صف هستند، وقتی با یک جای شلوغ مواجه می‌شوند فکر می‌کنند اگر به سادگی از آنجا عبور کنند ممکن است چیزی را از دست بدهند. به این موضوع "ترس فومو" گفته می‌شود.
  4. گزینه حداقل تلاش: ذهن افراد همیشه به‌دنبال انتخاب راحت‌ترین راه است؛ به عنوان مثال اگر فروشنده لباس هستید و مشتری شما بین دو گزینه مردد شده است، شما برای فروش گزینه پرسودتر، بگویید هر دو بهتون میاد ولی این یکی رو الان میتونی ببری و دومی رو باید فردا بیای بهتون بدهم چون این نمونه صرفا برای پرو می باشد.