حکمرانی و سیاست

در نظریه حکمرانی سياسي سه اصل بنيادين انسان سياسي، مفاهمه سياسي و فن حكمراني از مسائل فكربرانگيز محسوب ميشوند. اين سه اصل تاكنون كمتر به مقياس خرد و منطق سياسي سنجيده شده اند و اغلب در گفتار و نوشتار مي آمدند و نيامده رخت بر مي بستند بدون اينكه در آنها تفكر جدي صورت گرفته باشد.

در اين تفكر هريك از اين موضوعات به نحوي مورد توجه قرار گرفتند و در حد امكان تلاش شده كه از پنهاني هاي آنها رمزگشايي صورت گيرد. به ويژه طرح مدل مفاهمه سياسي در فن حكمراني به تناسب نوآمدتر بوده و با دو طرح انسان سياسي و فن حكمراني تعميق بيشتري يافته است.

امروزه هرچند تفكر در آنها كاري سخت دشوار است، ولي چاره اي جز انديشيدن در قلمرو هريك وجود ندارد. اين ضرورت با لزوم ديگري درآميخته كه براساس آن مفاهمه تفهمي از سياست بنيادين، انسان سياسي و فن حكمراني مورد نياز شده است. با اين رويكرد سياست مفاهمه اي در فن حكمراني دنبال ميشود تا اين فن با محتواي سياست مفاهمه اي براي انسان سياسي نافع شود. زيرا هدف از حكمراني در جامعه سياسي براي اداره امور انسان سياسي است و اگر منافع انساني تأمين نشود دليلي براي حكمراني يا حكمروايي وجود ندارد.

#حکمرانی #نظریه_حکمرانی #حکمروایی #عباس_خداپرست #مفاهمه #سیاست #abbas_khodaparast

حکمرانی

حکمرانی از دو بخش "حکم" و "راندن" تشکیل شده است. در واقع "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می باشد. مفهوم حکمرانی جهانی روز به روز رایجتر و بر پیچیدگی معنای آن افزوده شده است. حکمرانی خوب نیز به مثابه مقوله ای که از دیرباز در بحث از کارآمدی حکومت ها مطرح بوده است، در سال های اخیر بار دیگر مورد توجه و تدقیق قرار گرفته و به یک معنا در مشروعیت بخشی دولت ها نقش اساسی ایفا کرده است. اگر جامعه ای دارای نهادهای سیاسی، حقوقی و اداری باشد که امکان وضع و اجرای سیاست هایی را فراهم می آورد، حکمرانی خوب یک مساله مهم است. این نشان می دهد که در بسیاری از موارد، حکمرانی خوب تنها به ویژگی های خاصی از نهادهای دولتی اشاره نمی کند، بلکه به تعامل دولت ها با بخش های مختلف بخش خصوصی نیز اشاره دارد و می تواند توسط دولت به تنهایی تولید شود، اما در بسیاری از موارد نیاز به همکاری با سازمان های تجاری یا داوطلبانه وجود دارد. مفاهیم حاکمیت قانون، دموکراسی و حکمرانی خوب سنگ بنای دولت مدرن هستند. این سنگ بناها ساختار دولت و نهادهای آن، موقعیت نهادهای دولتی و شهروندان و هنجارهای روابط بین دولت و شهروندان را تشکیل می دهند. اینها تا حدی مفاهیم همپوشانی هستند، اما عناصر متمایز را می توان شناسایی کرد. حاکمیت قانون با ایده مبانی حقوقی اقدامات دولت و لزوم حمایت از حقوق اساسی شهروندان آغاز می شود. دموکراسی به حاکمیت قانون عمق می بخشد و به ویژه به شفافیت و مشارکت شهروندان اهمیت می دهد. حکمرانی خوب نه تنها در مورد توسعه بیشتر حکومت قانون و دموکراسی است، بلکه شامل آن نیز می شود.

حکمرانی و رسانه

رسانه ها نقش مهمی در بازتاب حکمرانی و حکومت دارند. بر اساس نظریه حکمرانی؛ امروزه رسانه ها نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و حکمرانی دارند. در این بین داشتن مهارت نقد و تحلیل پیام های رسانه ای اهمیت بسزائی در تقویت حوزه و گفتگوی عمومی دارد. شش نقش عمده می توان برای سواد رسانه ای در حکمرانی در نظر داشت:

  1. ارتقای شهروندی فعال و آگاه است؛ چون سواد رسانه ای مهارت هایی نظیر تفکر انتقادی، حل مساله، استقلال شخصی و مهارت های ارتباطی و اجتماعی به افراد می دهد. این مهارت ها زمینه مشارکت، کمپین سازی و حضور در تصمیم سازی ها و فشار بر آن ها را تسهیل می کند.
  2. سواد رسانه ای، تقویت حوزه عمومی است؛ حوزه عمومی محل حضور کنشگران مختلف اجتماعی است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گردهم می آیند.
  3. تاثیرگذاری سواد رسانه ای بر ارتقای حقوق شهروندی است؛ از آن جائی که حقوق شهروندی شامل حقوق سیاسی، اجتماعی و پایه ای است سواد رسانه ای این قابلیت و قدرت را دارد که این حقوق را از حاکمیت مطالبه گری نموده و بر تصمیم سازی تاثیرگذار باشد.
  4. سواد رسانه ای نوعی پرسش گری است که حاکمیت را ملزم به پاسخگوئی می نماید.
  5. سواد رسانه ای نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و نقد عملکرد حکومت و تشکیل نهادهای مدنی دارد.
  6. سواد رسانه ای بر ایجاد فضای نقد و گفتگوی عمومی تاثیرگذار است.

عباس خداپرست

#حکمرانی #رسانه #نظریه_حکمرانی #حقوق_شهروندی #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکومت و حکمرانی

جهت بررسی نظام حکمرانی در بستر تعاملات ملی و فراملی بهتر است واژه حکمرانی را مورد بررسی قرار دهیم. اهمیت واژه حکمرانی تا مدیون تناسب آن با تغییرات جهانی است. در جامعه مدنی حکومت به میزانی زیادی به سازمان‌ها وابسته است و به واسطه پیوندهای بین‌المللی محدودتر شده است. از یک سو، بخش عمومی در بسیاری از حکومت‌ها و حکمرانی ها در نظریه حکمرانی، از سلسله‌مراتب بوروکراتیک به سمت بازارها و شبکه‌ها حرکت کرده است. از سوی دیگر، فعالیت حکومت‌ها به صورت روزافزون در تنظیمات فراملی و بین‌المللی تنیده شده است، امری که ناشی از بین‌المللی شدن رفتارهای صنعتی و مالی، ظهور بلوک‌های منطقه‌ای و افزایش نگرانی‌ها درباره مسائل جهانی، مانند تروریسم و محیط زیست، است. حکمرانی به معنای استفاده از روش‌های رسمی و غیررسمی توسط دولت‌ها برای پاسخ به نظم در حال تغییر جهانی است. مقولات مرتبط با حکمرانی در فضایی پدیدار شده‌اند که حکومت به‌طور روزافزون به موضوعی پیچیده تبدیل شده است، پیچیدگی‌ای که مرهون وابستگی به ذی‌نفعان مختلف با پیوندهایی رسمی و غیررسمی به یکدیگر است.

آنچه امروز حکمرانی نامیده می شود، در اندیشه بشر سابقه طولانی دارد و به صورت های گوناگون در آثار فیلسوفان و اندیشمندان نظریه حکمرانی مطرح شده است. در اندیشه های سیاسی کلاسیک همواره نظم سیاسی مطلوب حول محور "حکمرانی خوب" با چه کسی باید حکومت کند؟ تعریف می شد. اما در سیاست جدید آنچه حائز اهمیت است، ناظر بر چگونگی تنظیم امور سیاسی است یا به بیان ساده تر "چگونگی حکمرانی"، می باشد که اهمیت یافته است. حکمرانی در تمام جوامع بنیاد یکسانی ندارد، بلکه باید مبتنی بر فرهنگ متمایز محلی و تاریخ ویژه دولت و نهاد های آن باشد تا از یک طرف مشارکت سیاسی مردم را جلب کند و از طرف دیگر، به شکاف و بیگانگی بین دولت و مردم غلبه کند و از پتانسیل ارزش های مشترک فعالان جامعه در راه رسیدن به اهداف توسعه استفاده نماید.

در کشور ما، در بحث حکمرانی گاه به جغرافیای کشور ما اشاره می شود. آیا جغرافیای ما باعث شده تا نتوانیم حکمرانی مطلوب را ایجاد کنیم؟ به عنوان نمونه شیلی یک باریکۀ جغرافیایی است و بسیار موفق. سنگاپور یک جزیره است و فوق العاده موفق. هند جغرافیایی وسیع دارد و تقریباً با همۀ همسایگان خود تنش دارد ولی هاب جهانی نرم افزار شده و به زودی اقتصاد سوم جهان خواهد شد و روز به روز احترام و شأن جهانی آن در حال افزایش است. ترکیه که پیچیده‌ترین ژئوپلیتیک را داراست و در پنج عرصۀ جغرافیایی (دریای سیاه، اروپا، مدیترانه، قفقاز و خاورمیانه)، مدیریت امنیتی می کند، بیش از چهل میلیون نفر توریست جذب کرده و از شهروندان هیچ کشوری ویزای ورود نمی خواهد و باورهای مختلف را در جامعۀ خود نهادینه کرده است. جغرافیا و ژئوپلیتیک مانعی برای حکمرانی مطلوب نیست بلکه بستگی به درایت مدیران دارد.

عباس خداپرست

#حکمرانی #نظریه_حکمرانی #تاریخ #جامعه_مدنی #ژئوپلیتیک #حکومت #حکمرانی_خوب #چگونگی_حکمرانی #سیاست #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

حکمرانی شرکتی

حکمرانی شرکتی سیستم قوانین، روشها و فرایندهایی است که توسط آن یک شرکت هدایت و کنترل می شود. حکمرانی شرکتی اساساً شامل متعادل سازی منافع بسیاری از سهامداران یک شرکت، مانند سهامداران، مدیران ارشد مدیریت، مشتریان، تأمین کنندگان، سرمایه گذاران، دولت و جامعه است.

از آنجا که حکمرانی شرکتی چارچوبی برای دستیابی به اهداف شرکت نیز فراهم می کند، عملاً همه حوزه های مدیریتی را شامل می شود، از برنامه های عملیاتی و کنترل های داخلی گرفته تا اندازه گیری عملکرد و افشای شرکت ها، همه و همه در این عنوان قابل بررسی می باشند.

درک حکمرانی شرکتی

حکمرانی به طور خاص به مجموعه قوانین، کنترل ها، سیاست ها و مصوباتی که برای تعیین رفتار شرکت ها اعمال می شود، اشاره دارد. مشاوران و سهامداران بعنوان واسطه ذینفعان مهمی هستند که به طور غیر مستقیم بر حکمرانی تأثیر می گذارند، اما اینها نمونه هایی از خود حکمرانی نیستند. هیئت مدیره در امر حکمرانی موضوعی محوری است و برای ارزیابی ارزش ویژه می تواند تبعات عمده ای داشته باشد.

حکمرانی شرکتی یک شرکت، برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا این امر جهت و یکپارچگی مشارکتی شرکت را نشان می دهد. حکمرانی شرکتی خوب به شرکت ها کمک می کند تا به سرمایه گذاران و جامعه اعتماد کنند. در نتیجه، حکمرانی شرکتی با ایجاد یک فرصت سرمایه گذاری بلند مدت برای فعالان بازار به ارتقا به همراه دوام مالی کمک می کند.

برقراری ارتباط با حکمرانی شرکتی یک مولفه اصلی روابط جامعه و سرمایه گذاران است. به عنوان مثال، در سایت روابط سرمایه گذاران شرکت اپل، رهبری شرکت، تیم اجرایی، هیئت مدیره، و حکمرانی شرکتی خود را تشریح می کند، از جمله اساسنامه های کمیته اجرایی و اسناد حکمرانی خود، مانند آئین نامه ها، دستورالعمل های مالکیت سهام و اساسنامه قابل مشاهده است.

بیشتر شرکت ها تلاش می کنند سطح بالایی از حکمرانی شرکتی را داشته باشند. برای بسیاری از سهامداران، صرفاً سودآوری یک شرکت کافی نیست. همچنین شرکت باید "شهروندی شرکتی" خوبی را از طریق آگاهی از محیط زیست، رفتارهای اخلاقی و اقدامات صحیح حکمرانی شرکتی نشان دهد. حکمرانی شرکتی خوب، مجموعه ای از قوانین و کنترل های شفاف را ایجاد می کند که در آن سهامداران، مدیران و کارمندان را هماهنگ می شوند.

حکمرانی شرکتی و هیئت مدیره

هیئت مدیره ذینفع اصلی است که بر حکمرانی شرکتی تأثیر می گذارد. مدیران توسط سهامداران انتخاب می شوند یا توسط سایر اعضای هیئت مدیره منصوب می شوند و بدین شکل آنها نماینده سهامداران شرکت هستند.

هیئت مدیره وظیفه دارد تصمیمات مهمی مانند انتصابات مدیر شرکت، جبران خسارت اجرایی و سیاست سود سهام را اتخاذ کند. در برخی موارد، تعهدات هیئت مدیره فراتر از بهینه سازی مالی است، همانطور که در مصوبه های سهامداران خواسته می شود برخی از نگرانی های اجتماعی یا زیست محیطی اولویت بندی شود.

یک هیئت مدیره باید متشکل از یک گروه متنوع از افراد باشد، کسانی که مهارت و دانش در مورد تجارت دارند و همچنین افرادی که می توانند دیدگاه تازه ای را از خارج از شرکت و صنعت ایجاد کنند.

هیئت ها اغلب از اعضای داخلی و مستقل تشکیل می شوند. افراد داخلی سهامداران عمده، بنیانگذاران و مدیران اجرایی هستند. مدیران مستقل در روابط داخلی خود بصورت مشترک عمل نمی کنند، اما آنها به دلیل تجربه مدیریت یا هدایت سایر شرکت های بزرگ انتخاب می شوند. افراد مستقل برای حکمرانی مفید تلقی می شوند زیرا تمرکز قدرت را کاهش می دهند و به همسویی علاقه سهامداران با افراد داخلی کمک می کنند.

هیئت مدیره باید اطمینان حاصل کند که سیاست های "حکمرانی شرکتی" شرکت شامل استراتژی شرکت، مدیریت ریسک، پاسخگویی، شفافیت و اصول اخلاقی کسب و کار باشد.

نمونه هایی از حکمرانی شرکتی

فولکس واگن AG

حکمرانی شرکتی نامناسب می تواند قابلیت اطمینان، یکپارچگی یا تعهد شرکت در برابر سهامداران را زیر سوال ببرد. همه اینها می تواند بر سلامت مالی شرکت تأثیرگذار باشد. تحمل یا حمایت از فعالیت های غیرقانونی می تواند رسوایی هایی مانند آنچه فولکس واگن AG را از سپتامبر 2015 لرزاند ایجاد کند.

توسعه جزئیات "دیزلگیت" (همانطور که در ماجرا مشخص شد) نشان داد که سالهاست که این خودروساز عمداً و به طور سیستماتیک تجهیزات انتشار آلودگی موتور را در اتومبیل های خود جعل کرده است تا نتایج آزمایش آلودگی در آمریکا و اروپا را دستکاری کند. فولکس واگن شاهد افت سهام خود در تقریباً نیمی از ارزش خود در روزهای پس از شروع رسوایی بود و همچنین فروش جهانی آن در اولین ماه با کاهش 4.5 درصدی روبرو شد.

ساختار هیئت مدیره VW دلیلی برای چگونگی تقلب در تولید گازهای گلخانه ای بود و به همین دلیل زودتر از آن کشف نشده بود. برخلاف سیستم هیئت مدیره یک لایه که در اکثر شرکت ها معمول است، VW دارای یک سیستم هیئت مدیره دو لایه است که متشکل از یک هیئت مدیره و یک هیئت نظارت است. هیئت نظارت برای نظارت بر مدیریت و تصویب تصمیمات شرکتها عمل می کرد، اما فاقد استقلال و اقتدار برای انجام این نقشها بود.

هیئت نظارت بخش بزرگی از سهامداران را تشکیل می داد. نود درصد حق رأی سهامداران توسط اعضای هیئت نظارت کنترل می شد. هیچ سرپرست واقعی مستقلی وجود نداشت. سهامداران هیئت نظارت را کنترل می کردند که با این امر، هدف هیئت نظارت را که نظارت بر مدیریت و کارکنان و نحوه فعالیت آنها در شرکت بود، لغو می کرد، که البته شامل تقلب در انتشارات آلودگی نیز شد.

Enron و WorldCom

نگرانی مردم و دولت در مورد حکمرانی شرکتی رو به کاهش است. با این حال، غالباً، افشاگری های بسیار تبلیغاتی درباره سواستفاده های شرکتی، علاقه به این موضوع را احیا می کند. بعنوان مثال، پس از ورشکستگی شرکتهای معتبر مانند Enron و WorldCom، در اوایل قرن بیست و یکم، حکمرانی شرکتی به یک موضوع فوری در ایالات متحده تبدیل شد.

مشكل Enron این بود كه هیئت مدیره آن با اجازه دادن به مدیر ارشد مالی (CFO)، اندرو فستو، برای ایجاد مشاركتهای خصوصی و مستقل برای تجارت با Enron، از بسیاری از قوانین مربوط به تضاد منافع چشم پوشی كرد. آنچه واقعاً اتفاق افتاد این بود که از این مشارکت های خصوصی برای پنهان کردن بدهی های انرون استفاده می شد که باعث کاهش چشمگیر سود شرکت می شدند.

آنچه در Enron رخ داد، به وضوح فقدان حکمرانی شرکتی بود که باید مانع ایجاد نهادهایی می شد که ضررها را پنهان می کردند. این شرکت همچنین "اتمسفر شرکتی" داشت که افراد غیر صادق که اقدام غیرقانونی در بازارها داشتند، در راس خود قرار می داد.

رسوایی Enron و WorldCom منجر به تصویب قانون Sarbanes-Oxley در سال 2002 شد که با توجه به مجازات های کیفری سختگیرانه برای نقض آنها و سایر قوانین اوراق بهادار، مقررات سختگیرانه تری را برای شرکت ها به همراه داشت. هدف این بود که اعتماد عمومی را به شرکت های عمومی و نحوه عملکرد آنها بازگرداند.

PepsiCo

شنیدن مثالهای حکمرانی شرکتی نامناسب معمول است، دلیل اصلی آن منفجر شدن برخی شرکتها و انتشار آنها در اخبار است. به ندرت می توان نام شرکت هایی با حکمرانی شرکتی خوب را شنید زیرا این حکمرانی شرکتی خوب است که آنها را از اخبار دور نگه می دارد زیرا هیچ رسوایی اتفاق نیفتاده است.

یک شرکت که به طور مداوم حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند و به دنبال به روزرسانی آن است، PepsiCo است. PepsiCo در پیش نویس بیانیه پروکسی 2020 خود از سرمایه گذاران برای تمرکز در شش زمینه استفاده کرد:

  • ترکیب هیئت مدیره، تنوع، و تازه سازی، و ساختار رهبری
  • استراتژی بلند مدت، هدف شرکت و مسائل پایداری
  • شیوه های حکمرانی خوب و فرهنگ اخلاقی شرکتی
  • مدیریت سرمایه انسانی
  • بحث و تحلیل جبران خسارت
  • مشارکت سهامداران و سهامداران

این شرکت در بیانیه پروکسی خود گرافیکی کنار هم قرار داده است که ساختار رهبری فعلی را به تصویر می کشد ، که یک صندلی و مدیرعامل ترکیبی را به همراه یک رئیس هیئت مدیره مستقل نشان می دهد و پیوندی بین خسارت دیدگاه "برنده شدن با هدف" شرکت و تغییر در برنامه غرامت اجرایی است.

ملاحظات خاص

به عنوان یک سرمایه گذار، شما می خواهید اطمینان حاصل کنید که شرکتی که به دنبال خرید سهام آن هستید، از حکمرانی شرکتی خوبی برخوردار است، به این امید که از ضرر در مواردی مانند Enron و WorldCom جلوگیری کنید. زمینه های خاصی وجود دارد که یک سرمایه گذار می تواند بر روی آنها تمرکز کند تا تعیین کند آیا یک شرکت حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند یا خیر.

این زمینه ها شامل شیوه های افشای اطلاعات، ساختار جبران خسارت اجرایی (آیا این فقط با عملکرد، یا سایر معیارها مرتبط است؟)، مدیریت ریسک (بررسی و تعادل تصمیم گیری در شرکت چیست؟)، سیاست ها و رویه های سازگاری تعارض منافع (چگونه یک شرکت به تصمیمات تجاری که ممکن است با بیانیه ماموریت آن مغایرت داشته باشد، پاسخ می دهد؟)، اعضای هیئت مدیره (آیا آنها سهمی در سود دارند؟)، تعهدات قراردادی و اجتماعی نزدیک می شود (چگونه به مناطقی مانند تغییر اقلیم نزدیک می شوند؟)، روابط با فروشندگان، شکایات دریافت شده از سهامداران و نحوه رسیدگی به آنها و ممیزی ها (ممیزی های داخلی و خارجی چند بار انجام می شود و نحوه رسیدگی به مسائل چگونه است؟).

انواع شیوه های بد حکمرانی عبارتند از:

  • شرکتهایی که با حسابرسان همکاری کافی ندارند یا حسابرسان را با مقیاس مناسب انتخاب نمی کنند، در نتیجه اسناد مالی جعلی یا غیر منطبق منتشر می شوند
  • بسته های جبران "خسارت اجرایی" بد که نمی توانند انگیزه بهینه ای برای کارمندان شرکت ایجاد کنند
  • هیئت مدیره هایی با ساختار ضعیف که کنار گذاشتن متصدیان ناکارآمد برای سهامداران را بسیار دشوار می کند

اینها همه زمینه هایی است که یک سرمایه گذار می تواند قبل از تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در مورد آنها تحقیق کند.

عباس خداپرست

#حکمرانی #حکمرانی_شرکتی #قوانین #نظریه_حکمرانی #عباس_خداپرست #مدیریت_دولتی #هیئت_مدیره #شرکت #سازمان #abbas_khodaparast

حکمرانی مردم سالارانه در گفتمان جامعه ایران

حکمرانی از سوی مقام معظم رهبری در گفتمان انقلاب اسلامی چنین توصیف می‌شود که حکومت پیغمبران، حکومتی مردمی بود؛ برای مردم و در خدمت منافع آنان بود. چنین حکومتی، با چنان پایه و قاعده‌ی مردمی است که می‌تواند اصلاحات کند. نظام اسلامی نمی‌تواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بی‌تفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود - حتی اگر به ورطه‌ی اخلاقی بیفتند - بی‌تفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه می‌کند، رنج می‌برد.

اما در ادبیات روز دنیا حکومت مردمی یا دموکراسی به معنای حکومتی است که مردم در اداره امور سیاسی مشارکت می‌کنند. اما این واژه در گفتمان‌ها و دوره‌های مختلف معانی متفاوت داشته است. در اواخر قرن بیستم، دموکراسی در کشورهای دموکراتیک با چالش‌هایی روبرو شده است و نظریه پردازان برای حل مشکلات دموکراسی بحثی تازه را تحت عنوان "حکمرانی" مطرح کرده‌اند.

آن‌ها معتقدند برای رهایی از بحران دموکراسی باید "از حکومت مردم سالار به حکمرانی مردم سالارانه" رسید. این حکمرانی مردم سالارانه فرایندی است که در هر سازمان و به هر اندازه می‌تواند وجود داشته باشد و به بخش مدیریت و رهبری، کنترل و نظارت برمی‌گردد. این مفهوم به ساختاری بیش از دولت خوب نیازمند است. سایر بازیگران مثل رسانه‌ها در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروه‌های ذی نفع تأثیرگذار هستند. در واقعیت شامل شش گروه منتفع می‌شود که عبارتند از: شهروندان، سازمان‌های داوطلبانه، کسب و کار، رسانه، دولت و نهادهای پارلمانی.

با گسترش دموکراسی بعد از دهه ۱۹۹۰ در جهان، موضوع حکمرانی و مردم‌سالاری بیشتر مورد توجه قرار گرفت و این موضوع اهمیت یافت که چطور می‌توان حکمرانی را به سمت مردمی‌شدن پیش برد. مردمی‌سازی حکمرانی به تلاش‌های جنبش‌های اجتماعی و نهادهای غیردولتی برای خلق فضاهای جدید مشارکتی در کلیه عرصه‌های حکمرانی اشاره دارد که این مشارکت منجر به تغییر و شکل‌دهی مجدد به رویه‌های حکمرانی می‌شود. توسعه و پیچیدگی جوامع ایجاب می‌کند که نقش مردم در تمامی عرصه‌ها پررنگ‌تر باشد اگرچه در دموکراسی نقش اصلی را مردم بازی می‌کنند لیکن دموکراسی‌های غربی مبتنی بر اقتصاد سرمایه داری، بیشتر بر محوریت بخش خصوصی قرار دارد تا مردم.

امروزه دموکراسی‌ها با تغییرات عمیق بیشتر به سمت حکمرانی حرکت کرده‌اند که بر اساس کنش یا سیستم اداره‌ای است که بر اساس آن ارتباطات و تعامل بین بخش عمومی، خصوصی و دولتی تنگاتنگ و فراگیر است و در واقع مرز روشنی بین آنها وجود ندارد زمانی که حکمرانی به سمت مردمی سازی حرکت کند نقش مردم در تمامی روش، شیوه اداره و انواع کنش‌های مرتبط با آن محوری می‌شود.

در مردمی سازی زمینه‌های حضور و مشارکت مردم در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پررنگ‌تر می‌شود و مردم نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی آگاه‌تر و مشارکت‌جو تر می‌شوند. این موضوع مشروعیت حکومت را ارتقا داده و بسیاری از مسائل اجتماعی با حضور محسوس مردم در اداره جامعه حل می‌شود. مردمی‌سازی در سه عنصر خلاصه می‌شود؛ مشارکت و درگیر کردن مردم با حساس سازی آنها به مسائل و موضوعات جامعه، برابری در تصمیم گیری، فرصت‌های مشارکت و اداره جامعه و نیز استقبال از حضور نهادهای و سازمان‌های غیردولتی و مردمی.

با توجه به سیاست‌های حاکم بر گفتمان انقلاب اسلامی بر اساس بنیان‌های الهی و آنچه دانش سیاسی هم تأیید می‌کند هر چقدر در فرایندهای حکمرانی مردم بی درگیر شوند، از ظرفیت‌های نهادهای مردمی بیشتر بهره گرفته شود و فرصت حضور برای تمامی اقشار به‌وجود آید بهتر خواهند توانست در حرکت به سمت حکمرانی مردمی نقش بازی کنند که در نهایت منجر به توسعه کشور می‌شود.

یک نکته مهم در حرکت به سمت حکمرانی در نظر گرفتن نظریه حکمرانی، و نقد و بررسی آن است. لذا پیشنهاد می کنم کتاب نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان چاپ جهاد دانشگاهی را مطالعه نمایید.

منابع:

  1. نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان
  2. حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول به سوی بانکداری مدرن
  3. حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

عباس خداپرست

#نظریه #حکمرانی #ایران #نظریه_حکمرانی #گفتمان_انقلاب_اسلامی #سیاست #ذینفعان #حکومت #مدیریت_دولتی #مدیریت_عمومی #دموکراسی #مردم_سالاری #حکمرانی_مردم_سالارانه #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

شناخت عمومی مفهوم حکمرانی

یکی از دلایلی که در کشور ما حوزه حکمرانی را دچار خوانش ضعیف کرده است، عدم شناخت عمومی و عملکرد آن در سطح عموم جامعه می باشد. در میان مردم معمولا حکمرانی یک پدیده کاملا سیاسی است، در صورتیکه فرایند حکمرانی یک نوع مدیریت عمومی با ابزار سیاست، قانون و تنظیم گری می باشد که صرفا جنبه جغرافیای ملی ندارد و می تواند در شکل قوی آن در جغرافیای فرا میلی نیز تاثیر گذار باشد. واژه Governance در زبان فارسی معادلهای مانند؛ ولایت، حکمرانی، حکمروایی، زمامداری، تدبیر امور، فرمانروایی، راهبری، شهریاری، امارات، تعبییر می گردد. در واقع حکمرانی از واژه حکم مشتق شده است.

در نظریه حکمرانی همانطور که پیشتر به آن اشاره شد؛ "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون، و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می‌باشد. در اینجا می توان به اندیشمندان حوزه حکمرانی اشاره نمود که تعابیر مختلفی در سطح بین المللی از این عنوان دارند. لازم به ذکر است که حکمرانی موضوعی است فرا رشته‌ای و میان رشته‌ای، از شاخه‌های مختلف علمی همچون حقوق، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی و ... بهره می‌برد. می توان حکمرانی را به شرح زیر توضیح داد:

حکمرانی: بر اساس نظریه حکمرانی بصورت قالب؛ فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی مانند؛ دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، مورد سنجیده قرار می گیرد.

چگونگی دستیابی حکمرانان در یک حکومت جهت حکمرانی، به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر می‌گردد. تمامی موارد و تعاریف نشان می دهند که جامعه بصورت عام و متخصصان مدیریت عمومی و خطمشی گذاری بصورت خاص باید با نظریات حکمرانی مانند حکمرانی اقتصادی، حکمرانی بانکی و ... آشنا شوند.

منابع:

  1. نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان
  2. حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول به سوی بانکداری مدرن
  3. حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

عباس خداپرست

حکمرانی #نظریه_حکمرانی #شناخت_عمومی #جغرافیای_ملی #جغرافیای_فراملی #مدیریت_عمومی #سیاست #تنظیم_گری #ذینفعان #مردم #عباس_خداپرست #دولت #حکومت #حاکمیت #حکمرانی اقتصادی #حکمرانی_بانکی #abbas_khodaparast

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان

هدف اصلی این کتاب آشنایی با نظریه حکمرانی از دریچه ذهنی اندیشمندان برجسته این حوزه است. این اندیشمندان بر اساس اعتبار، شهرت، برخوردار از آثار متعدد در زمینه خط‌مشی‌گذاری و حکمرانی و مدرسین معتبر دانشگاه‌های مهم دنیا انتخاب شده‌اند.

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان: عباس خداپرست

در کتاب نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان تلاش کردیم دانشجویان و علاقه مندان به حوزه حکمرانی را با مختصات و جریان نظرات اندیشمندان اصلی این حوزه همراه نماییم.

عباس خداپرست

#عباس_خداپرست #نظریه_حکمرانی_از_منظر_اندیشمندان #حکمرانی #نظریه #نظریه_حکمرانی #خطمشی_گزاری #abbas_khodaparast