مدیر مالی و حکمرانی شرکتی

در حکمرانی شرکتی یک مدیر مالی کارآمد با تعریف راهبردهای مناسب در راستای حکمرانی عمومی و شرکتی، بصورت همزمان؛ سرمایه فعلی شرکت را افزایش داده و همچنین بدهی‌های سازمان را مدیریت می‌کند. اولین هدفی که از مدیر مالی بر اساس مدل های حکمرانی انتظار می‌رود؛ تعیین ساختار سرمایه شرکت بر اساس اطلاعات و تحلیل‌های موجود و بصورت پیش نگر می باشد و از این فعل باید مهارت های مدیر مالی در راستای بهینه سازی امور مالی، استفاده شود.

مدیریت پنهان در حکمرانی شرکتی

حلقه مفقود در عرصه سیاست گذاری کلان شرکت ها معمولا به شناسایی و مدیریت (و نه جلوگیری و منع) چرخه های پنهان اطلاعات و طبقه بندی اجرا باز می گردد. دیر زمانی است که پهنه عملیات پنهان با تحولات فنی ، تغییرات محیط و تفکرات حاکمیتی دچار فراز و فرودهای چندی گردیده است اما این رخدادهای در انجام ماموریت های این چنینی نتوانسته اختلالی ایجاد نماید شاید سطح عملیاتها در نگاه اول کاهش یافته باشد اما با ریزبینی تحلیلی به این نکته خواهیم رسید که چرخه اجرا و مدیریت عملیات پنهان هوشمند و سیستمی گردیده و جنبه پنهانکاری آن به شدت افزایش یافته است . بهره وری مثبت از عملیات پنهان در گرو مدیریت سیستمی و مدلی در انجام این فرآیند بوده و همواره وابسته به دانش و مدل روز مدیریتی در گردش اطلاعات و فرایند می باشد.

فرآیند رسیدن به مفهوم عملیات پنهان در خصوص واژه های عملیات پنهان ، اقدام پنهان ، عملیات مخفی ، اقدام مخفی اتفاق نظر داخلی و خارجی در ادبیات اطلاعاتی و اجرایی سازمان ها وجود نداشته است اما اگر به بررسی عملیات و اقدام پنهان پرداخته شود، مشخص خواهد گردید که وجه تمایز این گونه اقدامات در پنهان بودن آن می باشد در حالی که در عملیات و یا اقدام پنهان هر دو وجه آشکار و پنهان و حتی وجه سوم (ترکیبی ) به چشم می خورد بنابراین در نگاه اول عملیات و اقدام پنهان یکی فرض می گردد. در واقع با انجام عملیات پنهان می خواهند رفتار هدف مورد نظر را تغییر داده و در راستای اهداف و منافع محیط یا سازمان مجری عملیات قرار دهند. مدیریت عملیات پنهان نیز وظایف کلی مدیریت را بر عهده دارد و با توجه به نوع کار آن انجام می پذیرد عملیات پنهان برای این که به هدف خود برسد لازم است به صورت دقیق و طبق برنامه اجرا گردد ولی همان طور که مشخص است انجام وظایف توسط نیروی انسانی و کارکنان ارتباط تنگاتنگی در رسیدن به اهداف دارد لذا ایجاد انگیزه در این نیرو و نحوه مدیریت آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد.

تاثیر منفی شرکت های دولتی بر حکمرانی اقتصادی

شرکت های دولتی یا خصوصی - دولتی؛ شرکت‌هایی که قابلیت واگذاری ندارند، به‌طور معمول وظایف متعدد خدمت‌رسانی برعهده داشته و بر مبنای سوددهی تاسیس نشده‌اند؛ از سوی دیگر سرمایه لازم برای ایجاد آنها به حدی کلان بوده که هیچ ابر سرمایه‌گذاری توانایی تشکیل آنها را نداشته و در عین حال رانت‌های گسترده‌ای در میان آنها پخش می‌شود که اگر نظارت سختگیرانه واحدهای نظارتی نباشد، احتمال فساد هم زیاد است. برای ایجاد چنین تشکیلاتی دولت باید قدم اول را بردارد؛ هر چند این شرکت‌ها برای پیشبرد امورات مردم ایجاد شده‌اند اما بدون راهبرد خاص، زیان آنها کار را به جایی می‌رساند که با تحمیل کسری بودجه، کار را بر همان مردم سخت می‌کند.
#حکمرانی #حکمرانی_اقتصادی #شرکت_دولتی #اقتصاد #مردم

حکمرانی

حکمرانی از دو بخش "حکم" و "راندن" تشکیل شده است. در واقع "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می باشد. مفهوم حکمرانی جهانی روز به روز رایجتر و بر پیچیدگی معنای آن افزوده شده است. حکمرانی خوب نیز به مثابه مقوله ای که از دیرباز در بحث از کارآمدی حکومت ها مطرح بوده است، در سال های اخیر بار دیگر مورد توجه و تدقیق قرار گرفته و به یک معنا در مشروعیت بخشی دولت ها نقش اساسی ایفا کرده است. اگر جامعه ای دارای نهادهای سیاسی، حقوقی و اداری باشد که امکان وضع و اجرای سیاست هایی را فراهم می آورد، حکمرانی خوب یک مساله مهم است. این نشان می دهد که در بسیاری از موارد، حکمرانی خوب تنها به ویژگی های خاصی از نهادهای دولتی اشاره نمی کند، بلکه به تعامل دولت ها با بخش های مختلف بخش خصوصی نیز اشاره دارد و می تواند توسط دولت به تنهایی تولید شود، اما در بسیاری از موارد نیاز به همکاری با سازمان های تجاری یا داوطلبانه وجود دارد. مفاهیم حاکمیت قانون، دموکراسی و حکمرانی خوب سنگ بنای دولت مدرن هستند. این سنگ بناها ساختار دولت و نهادهای آن، موقعیت نهادهای دولتی و شهروندان و هنجارهای روابط بین دولت و شهروندان را تشکیل می دهند. اینها تا حدی مفاهیم همپوشانی هستند، اما عناصر متمایز را می توان شناسایی کرد. حاکمیت قانون با ایده مبانی حقوقی اقدامات دولت و لزوم حمایت از حقوق اساسی شهروندان آغاز می شود. دموکراسی به حاکمیت قانون عمق می بخشد و به ویژه به شفافیت و مشارکت شهروندان اهمیت می دهد. حکمرانی خوب نه تنها در مورد توسعه بیشتر حکومت قانون و دموکراسی است، بلکه شامل آن نیز می شود.

حکمرانی شرکتی

حکمرانی شرکتی سیستم قوانین، روشها و فرایندهایی است که توسط آن یک شرکت هدایت و کنترل می شود. حکمرانی شرکتی اساساً شامل متعادل سازی منافع بسیاری از سهامداران یک شرکت، مانند سهامداران، مدیران ارشد مدیریت، مشتریان، تأمین کنندگان، سرمایه گذاران، دولت و جامعه است.

از آنجا که حکمرانی شرکتی چارچوبی برای دستیابی به اهداف شرکت نیز فراهم می کند، عملاً همه حوزه های مدیریتی را شامل می شود، از برنامه های عملیاتی و کنترل های داخلی گرفته تا اندازه گیری عملکرد و افشای شرکت ها، همه و همه در این عنوان قابل بررسی می باشند.

درک حکمرانی شرکتی

حکمرانی به طور خاص به مجموعه قوانین، کنترل ها، سیاست ها و مصوباتی که برای تعیین رفتار شرکت ها اعمال می شود، اشاره دارد. مشاوران و سهامداران بعنوان واسطه ذینفعان مهمی هستند که به طور غیر مستقیم بر حکمرانی تأثیر می گذارند، اما اینها نمونه هایی از خود حکمرانی نیستند. هیئت مدیره در امر حکمرانی موضوعی محوری است و برای ارزیابی ارزش ویژه می تواند تبعات عمده ای داشته باشد.

حکمرانی شرکتی یک شرکت، برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا این امر جهت و یکپارچگی مشارکتی شرکت را نشان می دهد. حکمرانی شرکتی خوب به شرکت ها کمک می کند تا به سرمایه گذاران و جامعه اعتماد کنند. در نتیجه، حکمرانی شرکتی با ایجاد یک فرصت سرمایه گذاری بلند مدت برای فعالان بازار به ارتقا به همراه دوام مالی کمک می کند.

برقراری ارتباط با حکمرانی شرکتی یک مولفه اصلی روابط جامعه و سرمایه گذاران است. به عنوان مثال، در سایت روابط سرمایه گذاران شرکت اپل، رهبری شرکت، تیم اجرایی، هیئت مدیره، و حکمرانی شرکتی خود را تشریح می کند، از جمله اساسنامه های کمیته اجرایی و اسناد حکمرانی خود، مانند آئین نامه ها، دستورالعمل های مالکیت سهام و اساسنامه قابل مشاهده است.

بیشتر شرکت ها تلاش می کنند سطح بالایی از حکمرانی شرکتی را داشته باشند. برای بسیاری از سهامداران، صرفاً سودآوری یک شرکت کافی نیست. همچنین شرکت باید "شهروندی شرکتی" خوبی را از طریق آگاهی از محیط زیست، رفتارهای اخلاقی و اقدامات صحیح حکمرانی شرکتی نشان دهد. حکمرانی شرکتی خوب، مجموعه ای از قوانین و کنترل های شفاف را ایجاد می کند که در آن سهامداران، مدیران و کارمندان را هماهنگ می شوند.

حکمرانی شرکتی و هیئت مدیره

هیئت مدیره ذینفع اصلی است که بر حکمرانی شرکتی تأثیر می گذارد. مدیران توسط سهامداران انتخاب می شوند یا توسط سایر اعضای هیئت مدیره منصوب می شوند و بدین شکل آنها نماینده سهامداران شرکت هستند.

هیئت مدیره وظیفه دارد تصمیمات مهمی مانند انتصابات مدیر شرکت، جبران خسارت اجرایی و سیاست سود سهام را اتخاذ کند. در برخی موارد، تعهدات هیئت مدیره فراتر از بهینه سازی مالی است، همانطور که در مصوبه های سهامداران خواسته می شود برخی از نگرانی های اجتماعی یا زیست محیطی اولویت بندی شود.

یک هیئت مدیره باید متشکل از یک گروه متنوع از افراد باشد، کسانی که مهارت و دانش در مورد تجارت دارند و همچنین افرادی که می توانند دیدگاه تازه ای را از خارج از شرکت و صنعت ایجاد کنند.

هیئت ها اغلب از اعضای داخلی و مستقل تشکیل می شوند. افراد داخلی سهامداران عمده، بنیانگذاران و مدیران اجرایی هستند. مدیران مستقل در روابط داخلی خود بصورت مشترک عمل نمی کنند، اما آنها به دلیل تجربه مدیریت یا هدایت سایر شرکت های بزرگ انتخاب می شوند. افراد مستقل برای حکمرانی مفید تلقی می شوند زیرا تمرکز قدرت را کاهش می دهند و به همسویی علاقه سهامداران با افراد داخلی کمک می کنند.

هیئت مدیره باید اطمینان حاصل کند که سیاست های "حکمرانی شرکتی" شرکت شامل استراتژی شرکت، مدیریت ریسک، پاسخگویی، شفافیت و اصول اخلاقی کسب و کار باشد.

نمونه هایی از حکمرانی شرکتی

فولکس واگن AG

حکمرانی شرکتی نامناسب می تواند قابلیت اطمینان، یکپارچگی یا تعهد شرکت در برابر سهامداران را زیر سوال ببرد. همه اینها می تواند بر سلامت مالی شرکت تأثیرگذار باشد. تحمل یا حمایت از فعالیت های غیرقانونی می تواند رسوایی هایی مانند آنچه فولکس واگن AG را از سپتامبر 2015 لرزاند ایجاد کند.

توسعه جزئیات "دیزلگیت" (همانطور که در ماجرا مشخص شد) نشان داد که سالهاست که این خودروساز عمداً و به طور سیستماتیک تجهیزات انتشار آلودگی موتور را در اتومبیل های خود جعل کرده است تا نتایج آزمایش آلودگی در آمریکا و اروپا را دستکاری کند. فولکس واگن شاهد افت سهام خود در تقریباً نیمی از ارزش خود در روزهای پس از شروع رسوایی بود و همچنین فروش جهانی آن در اولین ماه با کاهش 4.5 درصدی روبرو شد.

ساختار هیئت مدیره VW دلیلی برای چگونگی تقلب در تولید گازهای گلخانه ای بود و به همین دلیل زودتر از آن کشف نشده بود. برخلاف سیستم هیئت مدیره یک لایه که در اکثر شرکت ها معمول است، VW دارای یک سیستم هیئت مدیره دو لایه است که متشکل از یک هیئت مدیره و یک هیئت نظارت است. هیئت نظارت برای نظارت بر مدیریت و تصویب تصمیمات شرکتها عمل می کرد، اما فاقد استقلال و اقتدار برای انجام این نقشها بود.

هیئت نظارت بخش بزرگی از سهامداران را تشکیل می داد. نود درصد حق رأی سهامداران توسط اعضای هیئت نظارت کنترل می شد. هیچ سرپرست واقعی مستقلی وجود نداشت. سهامداران هیئت نظارت را کنترل می کردند که با این امر، هدف هیئت نظارت را که نظارت بر مدیریت و کارکنان و نحوه فعالیت آنها در شرکت بود، لغو می کرد، که البته شامل تقلب در انتشارات آلودگی نیز شد.

Enron و WorldCom

نگرانی مردم و دولت در مورد حکمرانی شرکتی رو به کاهش است. با این حال، غالباً، افشاگری های بسیار تبلیغاتی درباره سواستفاده های شرکتی، علاقه به این موضوع را احیا می کند. بعنوان مثال، پس از ورشکستگی شرکتهای معتبر مانند Enron و WorldCom، در اوایل قرن بیست و یکم، حکمرانی شرکتی به یک موضوع فوری در ایالات متحده تبدیل شد.

مشكل Enron این بود كه هیئت مدیره آن با اجازه دادن به مدیر ارشد مالی (CFO)، اندرو فستو، برای ایجاد مشاركتهای خصوصی و مستقل برای تجارت با Enron، از بسیاری از قوانین مربوط به تضاد منافع چشم پوشی كرد. آنچه واقعاً اتفاق افتاد این بود که از این مشارکت های خصوصی برای پنهان کردن بدهی های انرون استفاده می شد که باعث کاهش چشمگیر سود شرکت می شدند.

آنچه در Enron رخ داد، به وضوح فقدان حکمرانی شرکتی بود که باید مانع ایجاد نهادهایی می شد که ضررها را پنهان می کردند. این شرکت همچنین "اتمسفر شرکتی" داشت که افراد غیر صادق که اقدام غیرقانونی در بازارها داشتند، در راس خود قرار می داد.

رسوایی Enron و WorldCom منجر به تصویب قانون Sarbanes-Oxley در سال 2002 شد که با توجه به مجازات های کیفری سختگیرانه برای نقض آنها و سایر قوانین اوراق بهادار، مقررات سختگیرانه تری را برای شرکت ها به همراه داشت. هدف این بود که اعتماد عمومی را به شرکت های عمومی و نحوه عملکرد آنها بازگرداند.

PepsiCo

شنیدن مثالهای حکمرانی شرکتی نامناسب معمول است، دلیل اصلی آن منفجر شدن برخی شرکتها و انتشار آنها در اخبار است. به ندرت می توان نام شرکت هایی با حکمرانی شرکتی خوب را شنید زیرا این حکمرانی شرکتی خوب است که آنها را از اخبار دور نگه می دارد زیرا هیچ رسوایی اتفاق نیفتاده است.

یک شرکت که به طور مداوم حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند و به دنبال به روزرسانی آن است، PepsiCo است. PepsiCo در پیش نویس بیانیه پروکسی 2020 خود از سرمایه گذاران برای تمرکز در شش زمینه استفاده کرد:

  • ترکیب هیئت مدیره، تنوع، و تازه سازی، و ساختار رهبری
  • استراتژی بلند مدت، هدف شرکت و مسائل پایداری
  • شیوه های حکمرانی خوب و فرهنگ اخلاقی شرکتی
  • مدیریت سرمایه انسانی
  • بحث و تحلیل جبران خسارت
  • مشارکت سهامداران و سهامداران

این شرکت در بیانیه پروکسی خود گرافیکی کنار هم قرار داده است که ساختار رهبری فعلی را به تصویر می کشد ، که یک صندلی و مدیرعامل ترکیبی را به همراه یک رئیس هیئت مدیره مستقل نشان می دهد و پیوندی بین خسارت دیدگاه "برنده شدن با هدف" شرکت و تغییر در برنامه غرامت اجرایی است.

ملاحظات خاص

به عنوان یک سرمایه گذار، شما می خواهید اطمینان حاصل کنید که شرکتی که به دنبال خرید سهام آن هستید، از حکمرانی شرکتی خوبی برخوردار است، به این امید که از ضرر در مواردی مانند Enron و WorldCom جلوگیری کنید. زمینه های خاصی وجود دارد که یک سرمایه گذار می تواند بر روی آنها تمرکز کند تا تعیین کند آیا یک شرکت حکمرانی شرکتی خوبی را دنبال می کند یا خیر.

این زمینه ها شامل شیوه های افشای اطلاعات، ساختار جبران خسارت اجرایی (آیا این فقط با عملکرد، یا سایر معیارها مرتبط است؟)، مدیریت ریسک (بررسی و تعادل تصمیم گیری در شرکت چیست؟)، سیاست ها و رویه های سازگاری تعارض منافع (چگونه یک شرکت به تصمیمات تجاری که ممکن است با بیانیه ماموریت آن مغایرت داشته باشد، پاسخ می دهد؟)، اعضای هیئت مدیره (آیا آنها سهمی در سود دارند؟)، تعهدات قراردادی و اجتماعی نزدیک می شود (چگونه به مناطقی مانند تغییر اقلیم نزدیک می شوند؟)، روابط با فروشندگان، شکایات دریافت شده از سهامداران و نحوه رسیدگی به آنها و ممیزی ها (ممیزی های داخلی و خارجی چند بار انجام می شود و نحوه رسیدگی به مسائل چگونه است؟).

انواع شیوه های بد حکمرانی عبارتند از:

  • شرکتهایی که با حسابرسان همکاری کافی ندارند یا حسابرسان را با مقیاس مناسب انتخاب نمی کنند، در نتیجه اسناد مالی جعلی یا غیر منطبق منتشر می شوند
  • بسته های جبران "خسارت اجرایی" بد که نمی توانند انگیزه بهینه ای برای کارمندان شرکت ایجاد کنند
  • هیئت مدیره هایی با ساختار ضعیف که کنار گذاشتن متصدیان ناکارآمد برای سهامداران را بسیار دشوار می کند

اینها همه زمینه هایی است که یک سرمایه گذار می تواند قبل از تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در مورد آنها تحقیق کند.

عباس خداپرست

#حکمرانی #حکمرانی_شرکتی #قوانین #نظریه_حکمرانی #عباس_خداپرست #مدیریت_دولتی #هیئت_مدیره #شرکت #سازمان #abbas_khodaparast

کتاب حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

یکی از اصول اساسی در حکمرانی مطلوب استفاده از تجارب دیگران و همچنین تجربه اندوزی از اتفاقات گذشته می­باشد، بهره­گیری از تجارب موفق موجب پرهیز از اتلاف زمان و هزینه مضاعف، از طریق حذف روشهای مبتنی بر آزمون و خطا خواهد شد، امام­علي(علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (عقل، حفظ و نگهدارى تجربه هاست)؛ وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ». اشاره به اينكه هنگامى كه تجربه ها جمع آورى شود با توجّه به اينكه «حُكْمُ الْأَمْثالِ فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَايَجُوزُ واحِدٌ»؛ (حوادث مشابه نتيجه مشابه دارند) و حديث معروف «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَاَ يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ؛ (انسانِ با ايمان از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود) سبب مى شود كه انسان، راه صحيح را در برخورد با حوادث آينده پيدا كند و از تجربيات پيشينيان درس بگيرد و از زيان هاى ناشى از خطاها رهايى يابد. در کتاب حکمرانی اقتصادی، نگاهی به تمدنهای نو ظهور در جهان نشان می­دهد کشورهای پیشرو با بهره مندی از تجربیات موفق و پرهیز از تجربیات ناموفق دیگران فاصله خود را با سایر ممالک با هزینه ای اندک فزونی بخشیده­اند.

کتاب حکمرانی اقتصادی؛ حاصل مطالعات ارزنده دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی بخش اقتصاد عمومی و مدیریت دولتی سازمان ملل متحد به مدیریت آقای گیدو برتوچی بوده که ضمن ارائه راهکارهای فوق العاده درحکمرانی مطلوب اقتصادی، به تجارب سایر کشورها در اقصی نقاط دنیا پرداخته است. نگاه نگارنده به مسائل مرتبط با حکمرانی اقتصادی در دنیا عاری از هرگونه جانبداری و جناح­بندی­های متداول بوده و هیچ طیف سیاسی و اقتصادی خاصی به عنوان طیف برتر در نظر گرفته نشده است. در این کتاب ضمن تشریح اصول حکمرانی مطلوب به مواردی از قبیل علل و پیامدهای فساد، راههای مبارزه با فساد، اداره درآمدها و مدیریت هزینه­های عمومی و نهایتاً راهکارهایی برای نظارت صحیح پرداخته شده است. مترجمان این کتاب امیدوارند که این متن بتواند در پیمودن مسیر تعالی کشور عزیزمان قدمی روبه جلو بوده و راهگشای مدیران در حاکمیت مطلوب اقتصادی باشد.

جهت تهیه کتاب حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی بر روی لینک کلیک نمایید.

عباس خداپرست

#حکمرانی #اقتصاد #حکمرانی_اقتصادی #مدیریت_مالیه_عمومی #عباس_خداپرست #جهاد_دانشگاهی #حکمرانی_مطلوب #اقتصاد_عمومی #abbas_khodaparast

شناخت عمومی مفهوم حکمرانی

یکی از دلایلی که در کشور ما حوزه حکمرانی را دچار خوانش ضعیف کرده است، عدم شناخت عمومی و عملکرد آن در سطح عموم جامعه می باشد. در میان مردم معمولا حکمرانی یک پدیده کاملا سیاسی است، در صورتیکه فرایند حکمرانی یک نوع مدیریت عمومی با ابزار سیاست، قانون و تنظیم گری می باشد که صرفا جنبه جغرافیای ملی ندارد و می تواند در شکل قوی آن در جغرافیای فرا میلی نیز تاثیر گذار باشد. واژه Governance در زبان فارسی معادلهای مانند؛ ولایت، حکمرانی، حکمروایی، زمامداری، تدبیر امور، فرمانروایی، راهبری، شهریاری، امارات، تعبییر می گردد. در واقع حکمرانی از واژه حکم مشتق شده است.

در نظریه حکمرانی همانطور که پیشتر به آن اشاره شد؛ "حکم" به معنای فرمان، قاعده، مقررات، نظام، تنظیم، قانون، و امثال آن است و "راندن" به معنای اجرا، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره، هدایت و امثال آن می‌باشد. در اینجا می توان به اندیشمندان حوزه حکمرانی اشاره نمود که تعابیر مختلفی در سطح بین المللی از این عنوان دارند. لازم به ذکر است که حکمرانی موضوعی است فرا رشته‌ای و میان رشته‌ای، از شاخه‌های مختلف علمی همچون حقوق، جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی و ... بهره می‌برد. می توان حکمرانی را به شرح زیر توضیح داد:

حکمرانی: بر اساس نظریه حکمرانی بصورت قالب؛ فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی مانند؛ دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، مورد سنجیده قرار می گیرد.

چگونگی دستیابی حکمرانان در یک حکومت جهت حکمرانی، به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر می‌گردد. تمامی موارد و تعاریف نشان می دهند که جامعه بصورت عام و متخصصان مدیریت عمومی و خطمشی گذاری بصورت خاص باید با نظریات حکمرانی مانند حکمرانی اقتصادی، حکمرانی بانکی و ... آشنا شوند.

منابع:

  1. نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان
  2. حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول به سوی بانکداری مدرن
  3. حکمرانی اقتصادی؛ تجارب جهانی در مدیریت مالیه عمومی

عباس خداپرست

حکمرانی #نظریه_حکمرانی #شناخت_عمومی #جغرافیای_ملی #جغرافیای_فراملی #مدیریت_عمومی #سیاست #تنظیم_گری #ذینفعان #مردم #عباس_خداپرست #دولت #حکومت #حاکمیت #حکمرانی اقتصادی #حکمرانی_بانکی #abbas_khodaparast

حکمرانی بانکی

حکمرانی فرآیند تعاملات از طریق قوانین، هنجارهای اجتماعی، قدرت (اجتماعی و سیاسی) یا زبان است که در ارتباطات یک جامعه سازمان یافته بر روی یک سیستم اجتماعی (خانواده، گروه اجتماعی، سازمان رسمی یا غیررسمی، قلمرو تحت یک حوزه قضایی یا در سراسر قلمروها) بر قرار می گردد. در طول تاریخ بانکداری و موضوع حکمرانی، چالش های متعددی وجود داشته است که به وجود آمده و جنبه های مختلف این صنعت را شکل داده است. بررسی این موضوع تاریخی به تعیین مشکلات فعلی پیش روی حکمرانی بانک ها کمک می‌کند؛ (1) مردم، هم از نظر افرادی که در داخل محل کار از طریق سازمان، ساختار، و پویایی کارکنان و هم در خارج از محل کار از طریق درک رفتار مشتری قابل بررسی هستند، (2) دگرگونی دیجیتال در نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی و همچنین اشکال جدید رقابت شکل گرفته است.

کتاب حکمرانی بانکی و نقش روانشناسی در مدیریت تحول بسوی بانکداری مدرن

ارزیابی ادبیات گذشته نه تنها نشان می‌دهد که چگونه هر یک از این موانع با موضوع حکمرانی مرتبط هستند، بلکه چگونه هر یک مورد بحث قرار گرفته‌اند، و علاوه بر این، روان‌شناسی چگونه می‌تواند به طور مؤثر این موانع را برطرف کند. با این ملاحظات است که طرحی با هدف هدایت حکمرانی بانک‌ها ساخته می‌شود تا نه تنها در زمان حال بلکه در آینده نیز موثر باقی بماند. اگرچه ممکن است راه‌حل‌های مختلفی برای این چالش‌ها وجود داشته باشد، این کتاب نقشی را که حکمرانی بانکی در تعامل با روان‌شناسی و فرایند تحول به عنوان یک رشته می‌تواند داشته باشد، مورد بررسی قرار می دهد. این امر با بحث در مورد شیوه‌ای انجام می‌شود که از طریق آن زیرشاخه‌های مختلف؛ مانند حکمرانی، حکمرانی بانکی، روان‌شناسی سازمانی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی مصرف‌کننده و اقتصاد رفتاری می‌توانند به طور مثبت در مدیریت افراد در محل کار و مشتریان در موفقیت حکمرانی شبکه پولی و بانکی و همچنین پرداختن به آنها کمک کنند.

جهت تهیه کتاب حکمرانی بانکی اینجا کلیک نمایید.

عباس خداپرست

#حکمرانی #بانک #بانکداری #حکمرانی_بانکی #نظریه #مدیریت_تحول #عباس_خداپرست #abbas_khodaparast

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان

هدف اصلی این کتاب آشنایی با نظریه حکمرانی از دریچه ذهنی اندیشمندان برجسته این حوزه است. این اندیشمندان بر اساس اعتبار، شهرت، برخوردار از آثار متعدد در زمینه خط‌مشی‌گذاری و حکمرانی و مدرسین معتبر دانشگاه‌های مهم دنیا انتخاب شده‌اند.

نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان: عباس خداپرست

در کتاب نظریه حکمرانی از منظر اندیشمندان تلاش کردیم دانشجویان و علاقه مندان به حوزه حکمرانی را با مختصات و جریان نظرات اندیشمندان اصلی این حوزه همراه نماییم.

عباس خداپرست

#عباس_خداپرست #نظریه_حکمرانی_از_منظر_اندیشمندان #حکمرانی #نظریه #نظریه_حکمرانی #خطمشی_گزاری #abbas_khodaparast