در دنیای پیچیده امروز، برنامه‌ریزی صرفاً یک مهارت فنی نیست، بلکه هنری مدیریتی است که بر شناخت درست از ظرفیت‌های انسانی، سازمانی و محیطی استوار است. یکی از خطاهای رایج در مدیریت، تدوین برنامه‌هایی است که از توان واقعی سازمان یا افراد فراتر می‌روند و در نتیجه، نه تنها به هدف نمی‌رسند بلکه باعث فرسودگی منابع و بی‌اعتمادی در مجموعه می‌شوند. از این رو، ظرفیت‌شناسی به‌عنوان پیش‌نیاز برنامه‌ریزی اثربخش، جایگاه ویژه‌ای در مدیریت نوین دارد.

ظرفیت‌شناسی یعنی ارزیابی دقیق از امکانات موجود اعم از منابع انسانی، زیرساخت‌ها، زمان، سرمایه و حتی ظرفیت روانی و فرهنگی کارکنان پیش از تدوین اهداف و برنامه‌ها. مدیری که ظرفیت سازمان خود را به‌درستی می‌شناسد، می‌تواند اهداف واقع‌بینانه، اولویت‌های دقیق و گام‌های قابل اجرا طراحی کند. در مقابل، برنامه‌ریزی بدون شناخت ظرفیت، شبیه نقشه‌کشی بر روی آب است؛ زیبا در ظاهر، اما ناپایدار در عمل.

برای تحقق برنامه‌ریزی مبتنی بر ظرفیت، مدیران باید به چند اصل کلیدی پایبند باشند: نخست، تحلیل داده‌محور از توان داخلی سازمان؛ دوم، شناخت محیط بیرونی و محدودیت‌های آن؛ و سوم، به‌کارگیری انعطاف در برنامه‌ها تا در مواجهه با تغییرات محیطی، سازمان از مسیر توسعه باز نماند.

در نهایت، ظرفیت‌شناسی به مدیران کمک می‌کند تا میان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی توازن برقرار کنند. برنامه‌ای موفق است که نه بر مبنای آرزو، بلکه بر پایه‌ی درک واقعی از توان و استعداد مجموعه شکل گیرد. مدیری که ظرفیت‌ها را می‌شناسد، نه فقط برنامه‌ریز خوبی است، بلکه رهبر مؤثری است که مسیر رشد را بر اساس توان واقعی سازمان ترسیم می‌کند.

دکتر عباس خداپرست

#مدیر #یرنامه_ریزی #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #ظرفیت #سازمان #رشد #تعالی