در دنیای پیچیده و پرشتاب امروز، سازمان‌ها بیش از هر زمان دیگری در معرض ابهام، اطلاعات ناقص و گاه دروغ‌های آشکار و پنهان قرار دارند. تغییرات سریع محیطی، فشارهای اقتصادی، رقابت شدید و سیل داده‌ها باعث شده است که تشخیص واقعیت از تصویرسازی‌های نادرست به یکی از چالش‌های اصلی مدیران و اعضای سازمان تبدیل شود. شناخت درست سازمان در چنین فضایی، نیازمند نگاهی عمیق، انتقادی و چندبعدی است؛ نگاهی که فراتر از گزارش‌ها، شعارها و روایت‌های رسمی حرکت می‌کند.

ابهام زمانی شکل می‌گیرد که اطلاعات شفاف، کامل و قابل اتکا در دسترس نباشد یا تفسیرهای متفاوت و متناقضی از یک واقعیت ارائه شود. در این شرایط، دروغ‌ها می‌توانند به‌راحتی رشد کنند؛ گاهی به‌صورت آگاهانه برای پنهان‌سازی ضعف‌ها و گاهی ناخودآگاه، در نتیجه تکرار فرضیات نادرست و باورهای قالبی. سازمانی که در دام این دروغ‌ها گرفتار شود، به‌تدریج توان تصمیم‌گیری صحیح، یادگیری و تطبیق با محیط را از دست می‌دهد.

شناخت واقعی سازمان در فضای ابهام، پیش از هر چیز مستلزم پذیرش عدم قطعیت است. سازمان‌های بالغ می‌پذیرند که همه پاسخ‌ها را نمی‌دانند و همین پذیرش، نقطه آغاز یادگیری و کشف حقیقت است. در چنین سازمان‌هایی، پرسشگری تشویق می‌شود و افراد می‌توانند بدون ترس از پیامدهای منفی، روایت‌های رسمی را به چالش بکشند. این فرهنگ پرسشگر، سد محکمی در برابر دروغ‌ها و تحریف واقعیت ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر، عبور از دروغ‌ها نیازمند تقویت شفافیت و گفت‌وگوی صادقانه است. شفافیت صرفاً به معنای انتشار اطلاعات نیست، بلکه شامل توضیح منطق تصمیم‌ها، بیان محدودیت‌ها و اذعان به اشتباهات نیز می‌شود. زمانی که مدیران با صداقت از چالش‌ها سخن می‌گویند، اعتماد شکل می‌گیرد و اعتماد، بستر اصلی برای درک درست سازمان و محیط پیرامون آن است.

در نهایت، شناخت سازمان در فضای ابهام یک فرایند مستمر است، نه یک دستاورد مقطعی. این شناخت با گوش دادن فعال به صداهای مختلف درون سازمان، تحلیل انتقادی داده‌ها و فاصله گرفتن از روایت‌های ساده‌انگارانه تقویت می‌شود. سازمانی که بتواند از لایه‌های دروغ و ابهام عبور کند، نه‌تنها واقع‌بین‌تر عمل می‌کند، بلکه توانمندتر، یادگیرنده‌تر و آماده‌تر برای مواجهه با آینده‌ای نامطمئن خواهد بود.

دکتر عباس خداپرست

#سازمان #ابهام #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #مدیر #مدیریت