در دنیای پرتحول امروز، مدیریت اقتصادی دیگر محدود به تصمیم‌های اجرایی یا بودجه‌ای نیست؛ بلکه به توانایی درک و هدایت نظام‌های پیچیده اقتصادی و نهادی نیاز دارد. مدیران، به‌ویژه در بخش دولتی و عمومی، اگر فاقد دانش حکمرانی اقتصادی (Economic Governance) باشند، حتی با نیت اصلاح و توسعه، ممکن است موجب بی‌ثباتی، ناکارآمدی و اتلاف منابع شوند. حکمرانی اقتصادی، علمی میان‌رشته‌ای است که میان سیاست، اقتصاد، مدیریت و حقوق پیوند برقرار می‌کند تا تصمیمات اقتصادی در چارچوبی شفاف، هماهنگ و پاسخ‌گو اتخاذ شوند.

مفهوم و اهمیت حکمرانی اقتصادی

حکمرانی اقتصادی را می‌توان به‌عنوان «مجموعه‌ای از سازوکارها، نهادها و فرآیندها برای هدایت فعالیت‌های اقتصادی کشور در مسیر اهداف توسعه‌ای» تعریف کرد. این دانش، تنها به نظریه‌های اقتصادی یا تصمیم‌های دولتی محدود نمی‌شود، بلکه شامل درک شبکه‌ای از روابط میان دولت، بخش خصوصی، بازارهای مالی، نهادهای نظارتی و جامعه مدنی است.

در این چارچوب، مدیران نه‌تنها باید به اصول مدیریت منابع، سیاست‌های مالی و پولی یا بودجه‌ریزی آشنا باشند، بلکه باید منطق تصمیم‌گیری در سطح کلان اقتصادی را بشناسند: چگونه تصمیم یک وزارتخانه بر نقدینگی، اشتغال، نرخ ارز یا سرمایه اجتماعی تأثیر می‌گذارد؟ حکمرانی اقتصادی پاسخ علمی و نظام‌مند به همین پرسش‌هاست.

شکاف دانشی در مدیریت اقتصادی ایران

یکی از چالش‌های بنیادین نظام مدیریتی ایران، فقدان دانش حکمرانی اقتصادی در سطوح تصمیم‌گیری است. بسیاری از مدیران دولتی و سازمانی، در حالی درباره پروژه‌های بزرگ اقتصادی تصمیم می‌گیرند که با مفاهیم پایه‌ای چون زنجیره ارزش، سیاست‌های پولی، یا اثر تصمیمات خود بر کسری بودجه و تورم آشنایی کافی ندارند.

این شکاف دانشی باعث می‌شود سیاست‌گذاری‌ها غالباً جزیره‌ای، کوتاه‌مدت و فاقد ارزیابی اقتصادی باشند. برای نمونه، تصمیمی برای حمایت از تولید ممکن است بدون بررسی آثار آن بر تورم یا منابع ارزی اتخاذ شود، و نتیجه آن، فشار مضاعف بر ساختار کلان اقتصاد باشد.

بنابراین، نداشتن درک از حکمرانی اقتصادی، در عمل به معنای تصمیم‌گیری در خلأ است؛ تصمیماتی که شاید از منظر اداری صحیح به نظر برسند، اما از منظر اقتصاد کلان، بحران‌زا هستند.

مؤلفه‌های کلیدی دانش حکمرانی اقتصادی

دانش حکمرانی اقتصادی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و توانایی‌های تحلیلی را در بر می‌گیرد که برای مدیران حیاتی است:

  1. درک سیاست‌های مالی و پولی: شناخت تأثیر مالیات، یارانه، نقدینگی و نرخ بهره بر پایداری اقتصاد.
  2. مدیریت ریسک اقتصادی: توانایی ارزیابی پیامدهای سیاست‌ها بر تورم، بیکاری و سرمایه‌گذاری.
  3. تحلیل نهادی: شناخت نقش نهادهای اقتصادی و نظارتی و تعامل آن‌ها در فرایند تصمیم‌سازی.
  4. اقتصاد داده‌محور: استفاده از داده‌ها و شاخص‌ها در تصمیم‌گیری، به جای اتکای صرف به تجربه یا دستور.
  5. سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد: اتخاذ تصمیمات اقتصادی با پشتوانه پژوهش، تحلیل هزینه-فایده و مدل‌سازی علمی.

مدیرانی که این مؤلفه‌ها را می‌شناسند، می‌توانند بین اهداف کوتاه‌مدت سازمانی و الزامات کلان ملی تعادل برقرار کنند.

آثار نبود دانش حکمرانی اقتصادی در مدیریت

نبود این دانش در میان مدیران دولتی، پیامدهای مستقیمی بر کارآمدی اقتصادی کشور دارد:

  • اتخاذ تصمیمات متناقض: دستگاه‌های مختلف سیاست‌هایی را اجرا می‌کنند که یکدیگر را خنثی می‌کنند (مثلاً سیاست انبساطی پولی در کنار سیاست انقباضی مالی).
  • افزایش هزینه‌های پنهان دولت: فقدان ارزیابی اقتصادی در پروژه‌های عمرانی و صنعتی موجب اتلاف منابع عمومی می‌شود.
  • کاهش اعتماد بخش خصوصی: سیاست‌های ناپایدار و غیرقابل پیش‌بینی، فضای سرمایه‌گذاری را ناامن می‌سازد.
  • تضعیف پایداری مالی دولت: عدم شناخت رابطه بودجه، تورم و بدهی عمومی، چرخه کسری مزمن و تورم ساختاری را تشدید می‌کند.

به بیان دیگر، ناآگاهی از اصول حکمرانی اقتصادی نه‌تنها مانع توسعه است، بلکه خود یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری بحران‌های مزمن اقتصادی محسوب می‌شود.

راهکارهای ارتقای دانش حکمرانی اقتصادی مدیران

برای غلبه بر این خلأ دانشی، باید اقداماتی ساختاری و مستمر انجام شود:

  1. نهادینه‌سازی آموزش حکمرانی اقتصادی: برگزاری دوره‌های تخصصی برای مدیران ارشد و میانی در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی.
  2. ایجاد نظام ارزیابی سیاستی: ارزیابی اقتصادی هر تصمیم کلان پیش از اجرا.
  3. توسعه بانک‌های داده و نظام تحلیل اقتصادی در سازمان‌ها: تا تصمیم‌گیران بر پایه داده عمل کنند.
  4. تقویت همکاری میان دانشگاه و دولت: استفاده از پژوهش‌های علمی در طراحی سیاست‌های اجرایی.
  5. ایجاد شورای حکمرانی اقتصادی در سطوح ملی و استانی: برای هم‌راستا کردن سیاست‌های مختلف دستگاه‌ها با اهداف توسعه‌ای کشور.

در عصر پیچیدگی‌های جهانی، اداره اقتصاد بدون تسلط بر دانش حکمرانی اقتصادی، شبیه هدایت کشتی در دریای طوفانی بدون قطب‌نماست. مدیرانی که تنها بر تجربه یا مصلحت کوتاه‌مدت تکیه دارند، ناخواسته مسیر اقتصاد را از تعادل خارج می‌کنند.

بنابراین، تقویت سواد حکمرانی اقتصادی نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده کشور است. تنها در سایه این دانش است که می‌توان میان کارآمدی، عدالت و پایداری اقتصادی تعادل برقرار کرد و از چرخه تصمیمات مقطعی و پرهزینه رهایی یافت.

دکتر عباس خداپرست

#حکمرانی_اقتصادی #مدیرعامل #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #اقتصاد #حکمرانی #مدیریت #سازمان