در حکمرانی شرکتی همواره در جستجوی بهترین راه حل در جهت اجرایی نمودن خطوط فرمان هستیم و معماری سازمانی نیز یک ساختار بهینه جهت تحقق این مهم را فراهم می کند. معماری سازمانی فرایند تجزیه و تحلیل، طراحی، برنامه ریزی و اجرای تجزیه و تحلیل سازمانی برای کسب موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار است. معماری سازمانی به کسب‌ و کارها کمک می‌کند تا پروژه‌ها و سیاست‌های فناوری اطلاعات را برای دستیابی به نتایج کسب‌ و کار مورد نظر و حفظ روندها و فناوری های برهم زننده صنعت با استفاده از اصول و شیوه‌های معماری، ساختار دهی کنند، فرآیندی که به نام برنامه‌ریزی معماری سازمانی نیز شناخته می‌شود. معماری سازمانی مجموعه ای است از نقشه های فنی، نمودارها، و مستنداتی که به منظور تعریف ماموریت‌ها، اطلاعات لازم جهت انجام ماموریت‌ها، فناوری های مورد نیاز جهت انجام ماموریت‌های فوق، و فرایندهای انتقالی لازم جهت راه‌اندازی فناوری‌ های جدید در پاسخ به تغییرات ماموریت‌ها، بکار گرفته می‌شود. معماری سازمانی شامل معماری وضع موجود، معماری وضع مطلوب، و یک طرح انتقالی است. انواع معماری سازمانی عبارتند از:

  1. معماری حرفه
  2. معماری داده ها
  3. معماری سیستم‌های اطلاعاتی
  4. معماری فناوری

همه معماری‌های فوق تحت تاثیر راهبردهای ماموریتی و فناوری اطلاعات سازمان‌ها هستند. به موارد فوق لایه های معماری نیز اطلاق می شود.

  • معماری حرفه :هدف این معماری، شناسائی و توصیف حوزه های ماموریتی، خطوط ماموریتی، و وظایف سازمانی است
  • معماری داده ها: دومین سطح از معماری سازمانی محسوب می‌شود که به منظور توصیف سرفصل‌های اطلاعاتی، مدل‌های منطقی داده‌ها، و مدل‌های فیزیکی داده‌ها بکار می‌رود.
  • معماری سیستم‌های اطلاعاتی: سومین سطح از معماری محسوب شده و به منظور توصیف فرآیندهای کاری، سیستم‌های اطلاعاتی، برنامه های کاربردی، و روش‌های تعامل سیستم‌ها به کار می رود.
  • معماری فناوری: آخرین سطح از معماری محسوب شده و شامل مدلهای مرجع فنی ، و استانداردهای فنی است که باید در سطح سازمان(یا دولت) رعایت شوند.

به طور سنتی، انتظار می رود واحد منابع انسانی نقش مهمی برای معماری سازمانی ایفا کند و برای جایگاه منابع انسانی به عنوان شریک تجاری کسب و کار، معماری سازمانی بسیار مهم است زیرا می تواند مشاوره منظمی را در این حوزه به رهبران و مدیران کسب و کار ارائه دهد. مدل های زیادی برای توصیف معماری سازمانی وجود دارد. کلاسیک‌ترین آن‌ها مدل ستاره‌ای توسط جی گالبریث و توصیف معماری سازمانی S7 شرکت مک‌کینزی هستند.

مدل ستاره ای گالبریث 5 عامل مهم معماری سازمانی کارآمد را شرح می دهد:

  1. استراتژی
  2. ساختار
  3. فرآیندهای تجاری و پیوندهای جانبی
  4. سیستم های پاداش
  5. مدیریت منابع انسانی

مدل معماری سازمانی 7-S مک کینزی 7 عامل معماری سازمانی موفق را توصیف می کند:

  1. استراتژی
  2. ساختار
  3. سیستم ها
  4. کارکنان
  5. سبک
  6. مهارت ها
  7. اهداف فوق العاده / ارزش های مشترک

معماری سازمانی بر اساس الزامات کسب و کاری سازمان هدایت می‌شود. به چگونگی جریان اطلاعات، مدل کسب و کار و فناوری کمک می‌کند. این فرایند به یک اولویت برای مشاغلی تبدیل شده است که سعی می کنند با فناوری های جدید مانند راهکارهای ابری، اینترنت اشیا، یادگیری ماشینی و سایر روندهای نوظهور که باعث تحول دیجیتال می شوند، همگام شوند. بر اساس بدنه دانش معماری سازمانی یا EABOK، این چارچوب با موفقیت افراد، داده‌ها و فناوری را ترکیب می‌کند تا دیدی جامعی از روابط متقابل درون یک سازمان فناوری اطلاعات را نشان دهد.

این فرآیند توسط تصویر جامعی از کل یک شرکت که از دیدگاه مالک، طراح و سازنده آن ایجاد شده است، هدایت می شود. برخلاف سایر چارچوب‌ها، این ساختار اسناد رسمی را شامل نمی‌شود. در عوض، براساس چارچوب EABOK، به ارائه دیدگاه جامع تری از شرکت تاکید شده است. یک استراتژی برنامه ریزی معماری سازمانی (EAP) خوب، آخرین نوآوری ها را در فرآیندهای تجاری، ساختار سازمانی، سیستم های اطلاعاتی و فناوری ها در نظر می گیرد. همچنین شامل زبان استاندارد و بهترین شیوه‌ها برای فرآیندهای کسب و کاری، از جمله تجزیه و تحلیل هایی است در نتیجه آن فرآیندها می‌توانند در سراسر سازمان یکپارچه یا حذف شوند. هدف نهایی هر استراتژی EAP بهبود کارایی، به موقع بودن و قابلیت اطمینان اطلاعات کسب و کاری است. معماری سازمانی فرایند تجزیه و تحلیل، طراحی، برنامه ریزی و اجرای تجزیه و تحلیل سازمانی برای کسب موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار است. چهار روش پیشرو برنامه ریزی معمار سازمانی (EAP) عبارت هستند از:

  1. چارچوب معماری گروه باز توگَف (TOGAF)
  2. چارچوب معماری سازمانی زَکمن (Zachman)
  3. چارچوب معماری سازمانی فدرال (FEAF)
  4. چارچوب گارتنر

بر اساس بدنه دانش معماری سازمانی یا EABOK، این چارچوب با موفقیت افراد، داده‌ها و فناوری را ترکیب می‌کند تا دیدی جامعی از روابط متقابل درون یک سازمان فناوری اطلاعات را نشان دهد. در این مورد مهم‌ترین درس‌آموخته‌های حاصل از بررسی تجربه شرکت اینتل را می‌توان به‌صورت ذیل خلاصه نمود:

  1. حتی در پیشرفته‌ترین شرکت‌های فناوریمحور مانند اینتل، راه‌اندازی و بهره‌برداری از نظام‌های تحول سازمانی ازجمله معماری همراه با چالش‌ها و پیچیدگی‌های متعددی است که کسب نتایج مطلوب را می‌تواند به تعویق بیندازد.
  2. تجارب اولیه معماری در سازمان‌ها حتی اگر به نتایج دلخواه منجر نشود، دارایی ارزشمندی برای اقدامات آتی است که با درس‌آموزی از نواقص و اشتباهات پیشین، می‌تواند مسیر راه آینده را هموار نماید.
  3. پیکره عظیم دانش معماری سازمانی و انبوه چارچوب‌ها و بهروش‌های ارائه‌شده، طیف گسترده‌ای از الگوهای کاربرد و پیاده‌سازی را شامل می‌شود که در هر سازمان و صورت‌مسئله‌ای، مسیر بلوغ متفاوتی را طی می‌نماید.
  4. میزان حمایت مدیریت ارشد و سطح توانمندی تیم معماری، دو معیار کلیدی موفقیت هستند که با یکدیگر همبستگی مثبت دارند. انتظار حمایت قاطع مدیریت ارشد بدون اثبات توانمندی و پتانسیل‌های تیم معماری، انتظاری منطقی نیست.

عباس خداپرست

#حکمرانی #حکمرانی_شرکتی #حاکمیت_شرکتی #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #معماری_سازمانی #مدیر #مدیریت #منابع_انسانی

ابزارک تصویر